زندگینامه شهید محمد روشن روان
زندگینامه شهید محمد روشن روان
تا این که انقلاب پیروز شد بعد از پیروزی انقلاب برایش مغازه ای باز کردند تا مشغول کسب وکار شود.اما با شروع جنگ تحمیلی کار را رها کرد وبه جبهه حق علیه باطل پیوست.شهید از اول جنگ در جبهه جنوب بود تا زمانی که خانواده از او خواستند که ازدواج کند.واو هم پذیرفت.در 20/1/64 ازدواج کرد .اولین بار که با همسرش صحبت کرد در 5/1/64 بود وبه او گفت تا زمانی که جنگ باشد در جبهه خواهم بود و ازدواج من باعث نمی شود که از جبهه دست بردارم.بعد از مراسم عقد مدت کمی این جا بود و دوباره اعزام شد.
9 ماه درجبهه بود تا تصمیم گرفت زندگی مشترکشان را آغاز کنند.در 29/10/64زندگی شان را آغاز کردند ولی فقط 45 روز زندگی کردندکه با اصرار بیش از حد از فرمانده سپاه خواسته بود که به جبهه برود ودر عملیات شرکت کند وبالاخره ماموریت 15 روزه به ایشان دادند .با گرفتن ماموریت حتی لحظه ای آرامش نداشت و بعد از خداحافظی با خانواده عازم شد و در شب21/11/64 در اولین حمله به شهادت رسید و پیکرش را بعد از 15 روز تشییع کردند
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
تا این که انقلاب پیروز شد بعد از پیروزی انقلاب برایش مغازه ای باز کردند تا مشغول کسب وکار شود.اما با شروع جنگ تحمیلی کار را رها کرد وبه جبهه حق علیه باطل پیوست.شهید از اول جنگ در جبهه جنوب بود تا زمانی که خانواده از او خواستند که ازدواج کند.واو هم پذیرفت.در 20/1/64 ازدواج کرد .اولین بار که با همسرش صحبت کرد در 5/1/64 بود وبه او گفت تا زمانی که جنگ باشد در جبهه خواهم بود و ازدواج من باعث نمی شود که از جبهه دست بردارم.بعد از مراسم عقد مدت کمی این جا بود و دوباره اعزام شد.
9 ماه درجبهه بود تا تصمیم گرفت زندگی مشترکشان را آغاز کنند.در 29/10/64زندگی شان را آغاز کردند ولی فقط 45 روز زندگی کردندکه با اصرار بیش از حد از فرمانده سپاه خواسته بود که به جبهه برود ودر عملیات شرکت کند وبالاخره ماموریت 15 روزه به ایشان دادند .با گرفتن ماموریت حتی لحظه ای آرامش نداشت و بعد از خداحافظی با خانواده عازم شد و در شب21/11/64 در اولین حمله به شهادت رسید و پیکرش را بعد از 15 روز تشییع کردند
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
۱.۰k
۲۴ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.