بیا مومیایی ام کن با لهجه ی خورشید در آغوشم گیر اندوه فیروزه ای ام را آب کن ببوس و غوطه ورم کن در نور در بلور به تو فرمان می دهم محبوب من خداوند شعرم باش! باش! باش! باش! و از شعرم شراب سیب بینداز
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.