گیت هستی

ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ ﺩﯾﮕﻪ
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯽ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯽ ... ﺍﻭﻧﻘﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﺗﻮ
ﺑﺰﺍﺭﯼ ﻻﯼ ﺻﻔﺤﺎﺗﺶ ...
ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺑﺮﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﺧﻮﺩﺕ ...
ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻨﯽ ...
ﺣﺘﯽ ﻧﻔﺴﻢ ﻧﮑﺸﯽ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ...
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﻻﯼ ﮐﺘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ
ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﮐﺪﻭﻡ ﺻﻔﺤﻪ ﺑﻮﺩﯼ ...
ﮔﻢ ﻣﯿﺸﯽ ...
ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺗﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﺠﺎﯼ
ﺯﻧﺪگیت هستی ...
دیدگاه ها (۲)

تصور کنفقط لحظه ای تصور کن آشپز کشتی به همراه خدمه ناخدای کش...

در دنیا دو نابینا هست یکی تو که عاشق شدنم را نمی بینی یکی من...

در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد:_مسموم‌کننده‌هایعنی کسان...

نمیشود از همان اول رابطه بگوییم من اینگونه ام و از این برخور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط