تصور کن
تصور کن
فقط لحظه ای تصور کن
آشپز کشتی به همراه خدمه
ناخدای کشتی را مسموم کنند.
.خب فکر میکنی
چه اتفاقی میوفتد بعد
آشپز و خدمه توانایی اداره کشتی را ندارند
بعد از چند روز سرگردانی
بالاخره به نتیجه میرسند
که فقط ناخدا میتواند کمک کند
اظهار پشیمانی میکنند
و ناخدا با وجود تحقیر شدن میپذیرد
و به مسیرش ادامه میدهد
ولی آیا ناخدا میتواند دوباره به آشپز اعتماد کند
و لب به غذا بزند
بی شک نه. .....
به مسیرش ادامه میدهد بدون اینکه لب به غذای او بزند
عاقبت را خودت تصور کن......
حال اکثریت رابطه ها چنین شده است
ادامه ی رابطه هست ولی دیگر اعتماد نیست.
فقط لحظه ای تصور کن
آشپز کشتی به همراه خدمه
ناخدای کشتی را مسموم کنند.
.خب فکر میکنی
چه اتفاقی میوفتد بعد
آشپز و خدمه توانایی اداره کشتی را ندارند
بعد از چند روز سرگردانی
بالاخره به نتیجه میرسند
که فقط ناخدا میتواند کمک کند
اظهار پشیمانی میکنند
و ناخدا با وجود تحقیر شدن میپذیرد
و به مسیرش ادامه میدهد
ولی آیا ناخدا میتواند دوباره به آشپز اعتماد کند
و لب به غذا بزند
بی شک نه. .....
به مسیرش ادامه میدهد بدون اینکه لب به غذای او بزند
عاقبت را خودت تصور کن......
حال اکثریت رابطه ها چنین شده است
ادامه ی رابطه هست ولی دیگر اعتماد نیست.
۴۴۱
۱۵ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.