دلم را برده ای ای عشق جانم را چرا دیگر

دلم را برده ای ، ای عشق ، جانم را چرا دیگر ؟
مرا سوزانده ای ، باشد ، جهانم را چرا دیگر ؟
نه حق پر زدن دادی نه اذن در قفس ماندن
دو بالم را گرفتی،آشیانم را چرا دیگر ؟
تمام هستیم را آخر این قصه خواهم باخت
مرا بر باد دادی ،دودمانم را چرا دیگر ؟
دیدگاه ها (۳)

دل از سنگ باید که از درد عشقننالد خدایا دلم سنگ نیستمرا عشق ...

بعد #تو کسی، به قعر دریا نرسدمجنون نشود، به گردِصحرا نرسدترس...

یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش …کلافه کرده ان...

در دنیادو نابینا هستیکی توکه عاشق شدنم را نمی بینی!یکی منکه ...

رفتم از شهرِ تو هرگز نگرانم نشدی ،سوختم در غم و پیگیرِ جهانم...

مادر #بهشت من همه #آغوش گرم توستگویی سرم هنوز به #بالین نرم ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط