من و تو

من و تو
Part18

ا. ت ویو
خیلی خوش گذشت پاک اتفاقاتی که اوفتاده بودو یادم رفته بود رفتیم خونه که دیدیم دم در امارت تهیونگ وایساده داشت میومد سمت ماشینمون

ا. ت: ک.. کوکی این اینجا چه گوهی میخوره

کوک: ن.. نمیدونم

یونا: ا . ت اینجا چه خبره؟!

ا. ت: نمیدونم
  تهیونگ اومدو در ماشینو باز کردحسابی بغض کرده بودم که ته دستمو گرفتم از ماشین پیاده کرد کوک تا اومد بگیرتم دیر شد 😭
کوک از ماشین اومد بیرون یونا هم پشت سرش

کوک: عوضی ولش کن

ته: نکنم

کوک: بیخیال شو اون منو میخواد

یونا: اره عوضی ولش کن

ته: تو یکی خفه

ا. ت: هوووو با دوست من درست صحبت کنا
همینطوری هی جرو بحث میکردن و از اونجایی که من میگرن داشتم سرم حسابی درد گرفته بودو سرگیجه و حالت تهوع داشتم
اصلا نفهمیدم چی شد یهو که سرم گیج رفت و از هوش رفتم.....
دیدگاه ها (۰)

من و توPart19 ا. ت ویو اصلان نفهمیدم چی شد که یهویی از هوش ر...

من و تو Part20 بعد اینک دکتر رفت ته و کوک سر اینکه کی منو بب...

من و توPart17 ا. ت ویو بعدش منو یونا رفتیم توی پر اونقدر کوک...

من و تو Part16 یونا: ا. ت جونم بریم ا. ت: اره بریم کوک: بچه ...

ویو یونا :یهو رفتم پایین که پسر عمم دیدم وای خدا این اینجا چ...

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط