پارت22
خودشو چسبوند بهم <br>
_چاگی چیزی اذیتت میکنه؟ <br>
چرا خب نمیری چیزی جا گذاشتی؟ چیزی میخوای<br>
_چرا حرف نمیزنی اخه؟ <br>
اروم گوشه لبمو بوسید<br>
هیچی نگفتم<br>
اونم فقد نگاهم کرد<br>
+من<br>
توچی قشنگم؟؟ <br>
ه.. هیچی<br>
اروم داشتم میرفتم ک باز وایستادم<br>
برگشتم سمتش دیدم<br>
داره با لبخند تلخی نگاهم میکنه <br>
وقتی کلاه هودیش سرش بود<br>
وقتی چشم هاش اون همه باد کرده بود وقتی دماغش قرمز بود<br>
دلم میخواست از رو زمین محو بشم<br>
_چیشده اخه نینی<br>
رفتم سمتش<br>
اروم بغلش کردم <br>
+جونگکوک من گرمم میشه یه لباس گشاد بهم بده راحت تر بتونم پیشت بخوابم<br>
کوک خندید<br>
اروم سرمو بوسید<br>
_چشم بیبی<br>
اروم دستمو گرفت بردتم سمت کمدش<br>
_انتخواب کن<br>
+نمیدونم خودت بهم بده<br>
_کدوم؟ <br>
+نمیدونمم<br>
خندید<br>
بهم یه لباس گشاد گوگولی داد پوشیدم <br>
اروم بغلم کرد<br>
_عاخیش <br>
چقدر خوبی اخه<br>
پرش زمانی<br>
کوک داشت با دستاش ور میرفت تو خودش بود<br>
دستمو گذاشتم تویه دستش<br>
سرشو اورد بالا<br>
_جانم؟ <br>
+تو خودتی؟ <br>
_عاا مهم نیست(لبخند فیک) <br>
باز سرشو انداخت پایینو شروع کرد به کندن پوست دستش<br>
+کوک<br>
سرشو اورد بالا<br>
_جانم؟؟؟ <br>
+چیشده؟ بگو بهم<br>
_هیچی نشده چاگیا هیچی<br>
+کوککک<br>
خنده خرگوشی زد<br>
_جاانم پیشیه من<br>
+بگو دیگه<br>
اروم لپمو بوسیدو گفت: هیچی کیوتچه<br>
+همممم<br>
قهر بیدم<br>
پشت بهش نشستم<br>
اروم از پشت بغلم کرد<br>
سرشو فرو برد تویه گردنم <br>
پاهاش از این و رو اون ورم زد بیرون😂💔<br>
اروم گردنمو بوسید<br>
_قهر نکن دیگه <br>
+نمیگی خب! <br>
_دلم گرفته همین <br>
+عاهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا<br>
خندید<br>
_بیبی! <br>
+ها؟ <br>
_سینم خیلی درد میکنه نمیدونم چرا<br>
برگشتم سمتش<br>
+سینت درد میکنه؟ <br>
_اوهوم<br>
+چرا؟ <br>
_نمیدونم بیبی<br>
فک کردم داره سره کارم میزاره برایه همین گفتم <br>
+اها خب بمالش<br>
بهم لبخند زد<br>
_مالیدم اما تاثیری نداشت مهم نیست <br>
پرش زمانی<br>
داشتم اب میخوردمو با گوشیم میومدم بالا تویه اتاق کوک<br>
دیدم کوک سرش پایینه و واقعا داره سینشو میماله<br>
با دستش داشت میمالید<br>
+به جایی نخورده؟ <br>
سرشو اورد بالا با بغض تویه گلوش سرشو به علامت نه نشون داد<br>
+قرصی چیزی نخوردی ک باعثش بشه<br>
_نه<br>
+خب اخه واسه چی درد میکنه؟ <br>
_نمیدونم<br>
+چند روزه<br>
_دوسه هفتست<br>
+اوه<br>
نشستم جلوش<br>
اروم دستمو گذاشتم رویه سینش<br>
+کجاست؟ <br>
اروم دستشو گذاشت رویه دستم تمام سینشو اروم مالید<br>
_همه جاش<br>
بعد دستشو از رو دستم برداشت<br>
سینشو واسش میمالیدم<br>
مظلوم نگاهم میکرد<br>
اروم لبشو بوسیدم<br>
ادامه دارد..
_چاگی چیزی اذیتت میکنه؟ <br>
چرا خب نمیری چیزی جا گذاشتی؟ چیزی میخوای<br>
_چرا حرف نمیزنی اخه؟ <br>
اروم گوشه لبمو بوسید<br>
هیچی نگفتم<br>
اونم فقد نگاهم کرد<br>
+من<br>
توچی قشنگم؟؟ <br>
ه.. هیچی<br>
اروم داشتم میرفتم ک باز وایستادم<br>
برگشتم سمتش دیدم<br>
داره با لبخند تلخی نگاهم میکنه <br>
وقتی کلاه هودیش سرش بود<br>
وقتی چشم هاش اون همه باد کرده بود وقتی دماغش قرمز بود<br>
دلم میخواست از رو زمین محو بشم<br>
_چیشده اخه نینی<br>
رفتم سمتش<br>
اروم بغلش کردم <br>
+جونگکوک من گرمم میشه یه لباس گشاد بهم بده راحت تر بتونم پیشت بخوابم<br>
کوک خندید<br>
اروم سرمو بوسید<br>
_چشم بیبی<br>
اروم دستمو گرفت بردتم سمت کمدش<br>
_انتخواب کن<br>
+نمیدونم خودت بهم بده<br>
_کدوم؟ <br>
+نمیدونمم<br>
خندید<br>
بهم یه لباس گشاد گوگولی داد پوشیدم <br>
اروم بغلم کرد<br>
_عاخیش <br>
چقدر خوبی اخه<br>
پرش زمانی<br>
کوک داشت با دستاش ور میرفت تو خودش بود<br>
دستمو گذاشتم تویه دستش<br>
سرشو اورد بالا<br>
_جانم؟ <br>
+تو خودتی؟ <br>
_عاا مهم نیست(لبخند فیک) <br>
باز سرشو انداخت پایینو شروع کرد به کندن پوست دستش<br>
+کوک<br>
سرشو اورد بالا<br>
_جانم؟؟؟ <br>
+چیشده؟ بگو بهم<br>
_هیچی نشده چاگیا هیچی<br>
+کوککک<br>
خنده خرگوشی زد<br>
_جاانم پیشیه من<br>
+بگو دیگه<br>
اروم لپمو بوسیدو گفت: هیچی کیوتچه<br>
+همممم<br>
قهر بیدم<br>
پشت بهش نشستم<br>
اروم از پشت بغلم کرد<br>
سرشو فرو برد تویه گردنم <br>
پاهاش از این و رو اون ورم زد بیرون😂💔<br>
اروم گردنمو بوسید<br>
_قهر نکن دیگه <br>
+نمیگی خب! <br>
_دلم گرفته همین <br>
+عاهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا<br>
خندید<br>
_بیبی! <br>
+ها؟ <br>
_سینم خیلی درد میکنه نمیدونم چرا<br>
برگشتم سمتش<br>
+سینت درد میکنه؟ <br>
_اوهوم<br>
+چرا؟ <br>
_نمیدونم بیبی<br>
فک کردم داره سره کارم میزاره برایه همین گفتم <br>
+اها خب بمالش<br>
بهم لبخند زد<br>
_مالیدم اما تاثیری نداشت مهم نیست <br>
پرش زمانی<br>
داشتم اب میخوردمو با گوشیم میومدم بالا تویه اتاق کوک<br>
دیدم کوک سرش پایینه و واقعا داره سینشو میماله<br>
با دستش داشت میمالید<br>
+به جایی نخورده؟ <br>
سرشو اورد بالا با بغض تویه گلوش سرشو به علامت نه نشون داد<br>
+قرصی چیزی نخوردی ک باعثش بشه<br>
_نه<br>
+خب اخه واسه چی درد میکنه؟ <br>
_نمیدونم<br>
+چند روزه<br>
_دوسه هفتست<br>
+اوه<br>
نشستم جلوش<br>
اروم دستمو گذاشتم رویه سینش<br>
+کجاست؟ <br>
اروم دستشو گذاشت رویه دستم تمام سینشو اروم مالید<br>
_همه جاش<br>
بعد دستشو از رو دستم برداشت<br>
سینشو واسش میمالیدم<br>
مظلوم نگاهم میکرد<br>
اروم لبشو بوسیدم<br>
ادامه دارد..
۵.۹k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.