فراموش شده
.
+؛ تو شلوغی های دوروبرش بیشتر از همیشه بهش توجه میکرد
بیشتر هواشو داشت
انگار بدنیا اومده بود تا فقط به اون توجه کنه
همیشه براش وقت کافی داشت
یا نه..!
هرلحظه که لازم بود زمانشو برای اون خالی میکرد
کافی بود به چشماش نگاه کنه و سکوتشو بخونه اونوقت همه چی رو براش ردیف میکرد
و بعد عاشقانه
خودشو
قلبشو
زندگیشو
حتی نفسشو وقف اون می کرد
انگار هربار برای ردیف کردن کارهای اون معجزه اتفاق می افتاد
یا نه..!
بخاطر اون خودش معجزه رو خلق میکرد
اما...
-؛ مدتها بود اون دیگه..
نمیخواست ببیندش
جواب تلفناشو نمیداد
حتی پیاماشو نمی خوند
بیشتر وقتا هم ...
سریع حذفشون میکرد
-؛ دورش که شلوغ شد به همه وانمود کرد نمی شناستش جوری که انگار اصلا هیچوقت تو زندگیش وجود نداشته
واضح بود داره فراموشش میکنه
یا نه...
اصلا فراموشش کرده بود./
آخرش هم با توهین اونو از خودش روند..
+؛ حالا اونم فهمیده بود جاش دیگه اونجا نیست
خیلی تلاش کرد بودنشو یادآوری کنه ولی اون نخواست..!!
نمی خواست..
نمی دید
نمی شنید
+؛ دیگه مثل سابق نبود باخودش حرف میزد برای خودش آواز میخوند میگفت خوبم...ولی..!
خیلی عوض شده بود
تو ذهنش برای خودش ی رفیق خیالی ساخته بود کسی که حرفشو میفهمید درکش میکرد و از همه مهمتر..
دوستش داشت
رفیقی که حتی اگه بخواد هم نمیتونه ترکش کنه
چون دیگه جز خودش دوستی نداشت..
اون دیگه همه ی زمانها رو برای خودش خالی داشت
گاهی می نشست کنار پنجره به دوردستها خیره می شد
با خودش حرف میزد
از خودش سوال میپرسید
به خودش پاسخ می داد
گاهی هم توی آینه به چشمهای خودش نگاه میکرد
انگار حالا فقط راز سکوت چشمهای خودشو میخوند
و بعد
آرام و بی صدا به خودش لبخند میزد./
.
:)
.
#فراموش_شده
درون هر شخصی كه ميشناسيد، يک فردیست كه اصلا نميشناسيد.
...
.
.
❌برداشت با ذکر منبع❌
#گیلار_نوشت
@roya.haghnegahdar
#رویا_نوشت
•
#عکس_نوشته #عکس_نوشته_خاص #عکس_متن #متن_نوشته #متن_خاص #متن_ناب #متن_عاشقانه #دلنوشته #دلنوشت #شعر #شاعرانه #شاعر #تکست_خاص #دلنوشته_خاص #عاشقانه #دلنوشته_احساسی #دلنوشته_های_من #خودم_نوشت #خودم_نوشته #خودم_نویس #داستان_کوتاه #اکسپلور #داستانک #نویسنده #نویسندگی #داستان
.
+؛ تو شلوغی های دوروبرش بیشتر از همیشه بهش توجه میکرد
بیشتر هواشو داشت
انگار بدنیا اومده بود تا فقط به اون توجه کنه
همیشه براش وقت کافی داشت
یا نه..!
هرلحظه که لازم بود زمانشو برای اون خالی میکرد
کافی بود به چشماش نگاه کنه و سکوتشو بخونه اونوقت همه چی رو براش ردیف میکرد
و بعد عاشقانه
خودشو
قلبشو
زندگیشو
حتی نفسشو وقف اون می کرد
انگار هربار برای ردیف کردن کارهای اون معجزه اتفاق می افتاد
یا نه..!
بخاطر اون خودش معجزه رو خلق میکرد
اما...
-؛ مدتها بود اون دیگه..
نمیخواست ببیندش
جواب تلفناشو نمیداد
حتی پیاماشو نمی خوند
بیشتر وقتا هم ...
سریع حذفشون میکرد
-؛ دورش که شلوغ شد به همه وانمود کرد نمی شناستش جوری که انگار اصلا هیچوقت تو زندگیش وجود نداشته
واضح بود داره فراموشش میکنه
یا نه...
اصلا فراموشش کرده بود./
آخرش هم با توهین اونو از خودش روند..
+؛ حالا اونم فهمیده بود جاش دیگه اونجا نیست
خیلی تلاش کرد بودنشو یادآوری کنه ولی اون نخواست..!!
نمی خواست..
نمی دید
نمی شنید
+؛ دیگه مثل سابق نبود باخودش حرف میزد برای خودش آواز میخوند میگفت خوبم...ولی..!
خیلی عوض شده بود
تو ذهنش برای خودش ی رفیق خیالی ساخته بود کسی که حرفشو میفهمید درکش میکرد و از همه مهمتر..
دوستش داشت
رفیقی که حتی اگه بخواد هم نمیتونه ترکش کنه
چون دیگه جز خودش دوستی نداشت..
اون دیگه همه ی زمانها رو برای خودش خالی داشت
گاهی می نشست کنار پنجره به دوردستها خیره می شد
با خودش حرف میزد
از خودش سوال میپرسید
به خودش پاسخ می داد
گاهی هم توی آینه به چشمهای خودش نگاه میکرد
انگار حالا فقط راز سکوت چشمهای خودشو میخوند
و بعد
آرام و بی صدا به خودش لبخند میزد./
.
:)
.
#فراموش_شده
درون هر شخصی كه ميشناسيد، يک فردیست كه اصلا نميشناسيد.
...
.
.
❌برداشت با ذکر منبع❌
#گیلار_نوشت
@roya.haghnegahdar
#رویا_نوشت
•
#عکس_نوشته #عکس_نوشته_خاص #عکس_متن #متن_نوشته #متن_خاص #متن_ناب #متن_عاشقانه #دلنوشته #دلنوشت #شعر #شاعرانه #شاعر #تکست_خاص #دلنوشته_خاص #عاشقانه #دلنوشته_احساسی #دلنوشته_های_من #خودم_نوشت #خودم_نوشته #خودم_نویس #داستان_کوتاه #اکسپلور #داستانک #نویسنده #نویسندگی #داستان
.
۷.۸k
۱۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.