پارت سوم قسمت اول
#پارت سوم _قسمت اول
*کوکی : شوگا تنها کسی بود که ادم رو راحت میزاشت که بشینه گوشیم رو در اوردم جیمین پیام داده بود :
جیمین : بیا اتاقم کارت دارم
کوکی : حوصله ندارم جیمین ول کن
جیمین: گفتم بلند شو بیا
کوکی : منم گفتم نمیام
*کوکی : گوشی رو خاموش کردم و گذاشتمش رو میز ....
شوگا : چرا گریه کردی؟؟
کوکی،: گریه ؟؟؟؟؟ گریه نکردم
شوگا : من گوشام درازه به نظر تو ؟؟
کوکی : نه منظورم این بود که من گریه نکردم یکم خاک رفته بود تو چشمم
شوگا: باشه نگو :|
کوکی : حوصله ام سر رفته:(
شوگا : پاشو باهم بریم کلاپ یه قهوه بخوریم
کوکی : خیلی خوب بریم
*کوکی : با شوگا رفتیم کلاپ و بعدش کل اعضا پشت سرمون اومدن ...مثلا قرار بود دو تایی بیایم ها ...اوف تو کلاپ بچه ها جمع شدن یه جا و....
نامجون : خوب حالا که تا اینجا اومدیم بهتره یه حالی هم بکونیم
جین: چه جور حالی دوست داری؟
نامجون : بهت میگم....
*کوکی : نامجون دست جین رو کشید و رفتن به یه یکی از اتاق های طبقه بالا....همه بچه ها یه گوشه ای رفتن جیهوپ شوگا رو هم کشید یه گوشه.....دنبال تیهونگ گشتم دیدم رو یکی از صندلی ها نشسته بود و سرش رو روی میز گذاشته بود و از حرکت کمرش احساس کردم گریه میکنه..و خواستم جوری رفتار کنم که مثلا برام مهم نیست..ولی نتونستم و خودم هم نمیدونستم چرا نمیتونم بی تفاوت باشم...رفتم و کنارش رو صندلی نشستم ....
کوکی : تیهونگ حالت خوبه؟
*وی : سرم رو بالا آوردم و اشکام رو پاک کردم و تو چشماش نگاه کردم ....خواستم چیزی بگم که...
کوکی : تیهونگ من ازت معذرت میخوام من یکم زیاده روی کردم تو اتفاقا خیلی پسر خوبی هستی و فقط یکم زود رنجی ..
وی : کوکی از این بیشتر خجالتم نده من خیلی عوضی ام جوری رفتار میکنم که همه ازم متنفر میشن و ......
کوکی : بسه دیگه این حرف هارو نزن هیشکی ازت متنفر نیست
وی : چی داری میگی خوده تو چند بار بهم گفتی ازت متنفرم؟؟؟
کوکی : اون موقع اعصبانی بودم الکی یه چی گفتم تو هم و اعصبانی میشدی یه چی می گفتی من که خودم میدونم الکی و از عصبانیته
وی : ینی تو از من متنفر نیستی ؟
کوکی : معلومه که نه
وی : تو الان دلت برام سوخته ولا من با رفتارم تو رو از خودم متنفر کردم
کوکی : چرا باید دلم بحالت بسوزه ؟.
وی : یه لحضه خودت رو بزار جای من تو گروه واسه کی مهمم ؟
کوکی : واس من .جیمین . نامجون ....
چطور بود ؟
عاشقشم.....
عالی........
خوب......
بد.....
افتضاح........
نظر بدین برام خیلی مهمه♥
*کوکی : شوگا تنها کسی بود که ادم رو راحت میزاشت که بشینه گوشیم رو در اوردم جیمین پیام داده بود :
جیمین : بیا اتاقم کارت دارم
کوکی : حوصله ندارم جیمین ول کن
جیمین: گفتم بلند شو بیا
کوکی : منم گفتم نمیام
*کوکی : گوشی رو خاموش کردم و گذاشتمش رو میز ....
شوگا : چرا گریه کردی؟؟
کوکی،: گریه ؟؟؟؟؟ گریه نکردم
شوگا : من گوشام درازه به نظر تو ؟؟
کوکی : نه منظورم این بود که من گریه نکردم یکم خاک رفته بود تو چشمم
شوگا: باشه نگو :|
کوکی : حوصله ام سر رفته:(
شوگا : پاشو باهم بریم کلاپ یه قهوه بخوریم
کوکی : خیلی خوب بریم
*کوکی : با شوگا رفتیم کلاپ و بعدش کل اعضا پشت سرمون اومدن ...مثلا قرار بود دو تایی بیایم ها ...اوف تو کلاپ بچه ها جمع شدن یه جا و....
نامجون : خوب حالا که تا اینجا اومدیم بهتره یه حالی هم بکونیم
جین: چه جور حالی دوست داری؟
نامجون : بهت میگم....
*کوکی : نامجون دست جین رو کشید و رفتن به یه یکی از اتاق های طبقه بالا....همه بچه ها یه گوشه ای رفتن جیهوپ شوگا رو هم کشید یه گوشه.....دنبال تیهونگ گشتم دیدم رو یکی از صندلی ها نشسته بود و سرش رو روی میز گذاشته بود و از حرکت کمرش احساس کردم گریه میکنه..و خواستم جوری رفتار کنم که مثلا برام مهم نیست..ولی نتونستم و خودم هم نمیدونستم چرا نمیتونم بی تفاوت باشم...رفتم و کنارش رو صندلی نشستم ....
کوکی : تیهونگ حالت خوبه؟
*وی : سرم رو بالا آوردم و اشکام رو پاک کردم و تو چشماش نگاه کردم ....خواستم چیزی بگم که...
کوکی : تیهونگ من ازت معذرت میخوام من یکم زیاده روی کردم تو اتفاقا خیلی پسر خوبی هستی و فقط یکم زود رنجی ..
وی : کوکی از این بیشتر خجالتم نده من خیلی عوضی ام جوری رفتار میکنم که همه ازم متنفر میشن و ......
کوکی : بسه دیگه این حرف هارو نزن هیشکی ازت متنفر نیست
وی : چی داری میگی خوده تو چند بار بهم گفتی ازت متنفرم؟؟؟
کوکی : اون موقع اعصبانی بودم الکی یه چی گفتم تو هم و اعصبانی میشدی یه چی می گفتی من که خودم میدونم الکی و از عصبانیته
وی : ینی تو از من متنفر نیستی ؟
کوکی : معلومه که نه
وی : تو الان دلت برام سوخته ولا من با رفتارم تو رو از خودم متنفر کردم
کوکی : چرا باید دلم بحالت بسوزه ؟.
وی : یه لحضه خودت رو بزار جای من تو گروه واسه کی مهمم ؟
کوکی : واس من .جیمین . نامجون ....
چطور بود ؟
عاشقشم.....
عالی........
خوب......
بد.....
افتضاح........
نظر بدین برام خیلی مهمه♥
۱۰۲.۸k
۰۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.