مولود کعبه درکلام شیخ طوسی
مولود کعبه درکلام شیخ طوسی....
****************************
شیخ طوسی در امالی با سند متصل به ابن شاذان چنین نقل کرده است که گفت: ابراهیم بن علی با اسناد خود از امام صادق(علیه السلام) و او از پدران گرامیش نقل می کند که: عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب در میان جمعی از «بنی هاشم» و «بنی عبدالعزی» در کنار بیت الله الحرام نشسته بودند; به ناگاه فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به مسجد الحرام بیامد در حالیکه به امیرالمؤمنین نه ماهه حامله بود. او در کنار بیت الله ایستاد و در حالیکه درد زایمان داشت، رو به سوی آسمان کرد و گفت: بار خدایا! من به تو و به پیامبران تو و کتاب هایی که نازل فرموده ای ایمان دارم و کلام جدم ابراهیم خلیل(علیه السلام) و اینکه او این خانه را بنا کرده است را تصدیق می کنم. پس به حق این خانه و آنکه بنیادش نهاد و به حق این فرزندی که در شکم دارم و با من سخن می گوید و با سخنش انیس من است و من یقین دارم که او یکی از آیات و نشانه های توست، از تو می خواهم که زاییدن را بر من آسان کنی.
عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن قعنب گفتند: وقتی که فاطمه بنت اسد سخن گفت و این دعا را کرد، دیدیم دیوار پشت کعبه شکافته و فاطمه در آن داخل و از دیدگاه ما غایب شد. آنگاه آن دیوار به هم آمد و ما در صدد برآمدیم که درب کعبه را بگشاییم تا برخی از زنان ما به نزد او بروند; لیکن درب باز نشد و ما دریافتیم که این امری الهی است، و فاطمه 3 روز در کعبه ماند. زن و مرد مکه در این مورد، در سر کوچه ها و در میان خانه ها سخن می گفتند. پس از 3 روز، دیوار کعبه از همان جا که اول شکافته شده بود، مجدداً شکافته و فاطمه خارج شد در حالیکه علی(علیه السلام) بر روی دست هایش بود. پس فاطمه چنین گفت:
مردم! خدای عزّوجلّ از میان آفریدگانش مرا برگزیده و بر زنان برگزیده پیشین برتری داده است. در گذشته، خدای، آسیه دختر مزاحم را برگزید و او پنهانی خدا را پرستش می کرد در جایی ـ یعنی خانه فرعون ـ که خدا دوست ندارد در چنان جائی ـ مگر در موارد اضطراری ـ پرستیده شود; و مریم، دختر عمران را برگزید چرا که زاییدن عیسی را بر او آسان کرد و او درخت خشک خرمای بیابان را تکان داد که از آن برایش خرمای تازه ریخت; و خدای متعال مرا برگزیده و بر آن دو و بر تمام زنان پیشین برتری داده است. زیرا من در خانه خدا زایمان کردم و سه روز در آن جا ماندم در حالیکه از میوه ها و روزی بهشتی می خوردم و هنگامی که خواستم خارج شوم و فرزندم روی دستم بود هاتفی ندا داد: ای فاطمه! او را علی بنام. من علیّ أعلا هستم. من او را از قدرت و عزت و عدالتم آفریدم; نام او را از نام خود مشتق و او را به آداب خود ادب کردم; اختیار به او دادم و بر علوم غامض خود او را آگاه گردانیدم; او که در خانه ام زاده شد، نخستین کسی است که بر بالای بام خانه ام اذان گوید و بت ها را بشکند و بریزد و مرا به عظمت و مجد و توحید یاد کند و او پس از حبیب، پیامبر و برگزیده ام: محمد، امام و وصیّ اوست; پس خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و یاریش کند و وای بر کسی که از او نافرمانی و حقش را انکار کند...
یا ولید البیت غوغای نصاری در مسیح گرچه می زیبد تو را لیکن «تعالی ربّنا»
****************************
شیخ طوسی در امالی با سند متصل به ابن شاذان چنین نقل کرده است که گفت: ابراهیم بن علی با اسناد خود از امام صادق(علیه السلام) و او از پدران گرامیش نقل می کند که: عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب در میان جمعی از «بنی هاشم» و «بنی عبدالعزی» در کنار بیت الله الحرام نشسته بودند; به ناگاه فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به مسجد الحرام بیامد در حالیکه به امیرالمؤمنین نه ماهه حامله بود. او در کنار بیت الله ایستاد و در حالیکه درد زایمان داشت، رو به سوی آسمان کرد و گفت: بار خدایا! من به تو و به پیامبران تو و کتاب هایی که نازل فرموده ای ایمان دارم و کلام جدم ابراهیم خلیل(علیه السلام) و اینکه او این خانه را بنا کرده است را تصدیق می کنم. پس به حق این خانه و آنکه بنیادش نهاد و به حق این فرزندی که در شکم دارم و با من سخن می گوید و با سخنش انیس من است و من یقین دارم که او یکی از آیات و نشانه های توست، از تو می خواهم که زاییدن را بر من آسان کنی.
عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن قعنب گفتند: وقتی که فاطمه بنت اسد سخن گفت و این دعا را کرد، دیدیم دیوار پشت کعبه شکافته و فاطمه در آن داخل و از دیدگاه ما غایب شد. آنگاه آن دیوار به هم آمد و ما در صدد برآمدیم که درب کعبه را بگشاییم تا برخی از زنان ما به نزد او بروند; لیکن درب باز نشد و ما دریافتیم که این امری الهی است، و فاطمه 3 روز در کعبه ماند. زن و مرد مکه در این مورد، در سر کوچه ها و در میان خانه ها سخن می گفتند. پس از 3 روز، دیوار کعبه از همان جا که اول شکافته شده بود، مجدداً شکافته و فاطمه خارج شد در حالیکه علی(علیه السلام) بر روی دست هایش بود. پس فاطمه چنین گفت:
مردم! خدای عزّوجلّ از میان آفریدگانش مرا برگزیده و بر زنان برگزیده پیشین برتری داده است. در گذشته، خدای، آسیه دختر مزاحم را برگزید و او پنهانی خدا را پرستش می کرد در جایی ـ یعنی خانه فرعون ـ که خدا دوست ندارد در چنان جائی ـ مگر در موارد اضطراری ـ پرستیده شود; و مریم، دختر عمران را برگزید چرا که زاییدن عیسی را بر او آسان کرد و او درخت خشک خرمای بیابان را تکان داد که از آن برایش خرمای تازه ریخت; و خدای متعال مرا برگزیده و بر آن دو و بر تمام زنان پیشین برتری داده است. زیرا من در خانه خدا زایمان کردم و سه روز در آن جا ماندم در حالیکه از میوه ها و روزی بهشتی می خوردم و هنگامی که خواستم خارج شوم و فرزندم روی دستم بود هاتفی ندا داد: ای فاطمه! او را علی بنام. من علیّ أعلا هستم. من او را از قدرت و عزت و عدالتم آفریدم; نام او را از نام خود مشتق و او را به آداب خود ادب کردم; اختیار به او دادم و بر علوم غامض خود او را آگاه گردانیدم; او که در خانه ام زاده شد، نخستین کسی است که بر بالای بام خانه ام اذان گوید و بت ها را بشکند و بریزد و مرا به عظمت و مجد و توحید یاد کند و او پس از حبیب، پیامبر و برگزیده ام: محمد، امام و وصیّ اوست; پس خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و یاریش کند و وای بر کسی که از او نافرمانی و حقش را انکار کند...
یا ولید البیت غوغای نصاری در مسیح گرچه می زیبد تو را لیکن «تعالی ربّنا»
- ۱.۶k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط