ادامه وانشات ازTEHIUNG⛓️❤️

افتادم تو بغل همونی که منو کشیده بود.
میخاستم فوش بدم که با قرار گرفتن لباش رو لبام خفه شدم.
با طعم لباش تمام خاطراتم برگشت.
بعدم سیاهی مطلق !
بلند شدم روی صندلی پارک بغل مدرسه بودم.
یکی محکم خوابوندم در گوش تهیونگ.
- نمیگی دستم میشکنه
- چرا یادت نمیاد ، چرا منو یادت نمیاد هان ( همرا بغض و داد )
- داد نزن ، با طعم لبات همچی یادم افتاد.
از پله ها افتادم و فراموشی گرفتم.
با بغض پریدم بغلش.
- کیم تهیونگ دوستت دارم.
محکم بغلم کرد.
- نمیدونی چقدر منتظر این حرف بودم.
به خاطرت مدرسمو عوض کردم.
منم دوستت دارم بیبی
آروم لبامو روی لباش گذاشتم
دور کمرومو گرفتو اجازه نداد حرکت کنم.
- ا.ت لبات مسکنه منه
دوباره لباشو روی لبام گذاشت و مشغول بوسه شد.
ناشناس'
https://harfeto.timefriend.net/16297185832179
╭┈┈𓂅𝅄𝐁𝐢𝐞𝐧𝐯𝐞𝐧𝐮𝐞 𝐚̀ 𝐖𝐚𝐧𝐬𝐡𝐚𝐭 𝐋𝐚𝐧𝐝☕🍫
│ #𝙘𝙆𝙤 #V
│ #𝘸𝘢𝘯𝘴𝘩𝘢𝘵
│⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝⸝𓂃.• · #𝘈𝘴𝘬𝘪❌
│-@wanshat_land5𝄞
╰────────────