ارکیده...خاموشتر از آن بود که صدایش کنی،و زیباتر از آنکه نخواهیاش.در سکوتش چیزی از مرگ بود،و در لطافتش زخمی قدیمی.نه در آفتاب جان گرفت،نه در سایه پژمرد...فقط ایستاد،مثل دلی که دیگر برای دوستداشتن نمیتپد.