پارت
پارت ۳۵
جیمین و شوگا داشتن با هم مبارزه
میکردن که از دست هردوشون
شمشیر پرتاب میشه و تو زمین
فرو میره
و شوگا داشت نفس نفس میزد
اما سعی کرد خودشو کنترل کنه
شوگا: مساوی
جیمین: هرگز
شوگا: پس بیا با دست خالی مبارزه کنیم
جیمین: قبوله
ات: بنظرم همون مساوی اعلام کنید
من خسته شدم حوصلم سر رفته
جیمین: همونجا بشین ( یعنی همون خفشو)
شوگا با مشت جیمین رو میزنه و یقشو
میگیره و به یه درخت میچسبونتش
و میخواست دوباره با مشت
بزنه تو صورتش که جیمین تلپورت میکنه
و یه دفعه پشت سر شوگا ظاهر میشه
و شوگا بر میگرده و جیمین محکم با مشت
میزنه تو صورتش و دماغ شوگا خون میاد
شوگا: بهتره تمومش کنی
جیمین: شکستو قبول میکنی
شوگا: اره
جیمین و شوگا داشتن با هم مبارزه
میکردن که از دست هردوشون
شمشیر پرتاب میشه و تو زمین
فرو میره
و شوگا داشت نفس نفس میزد
اما سعی کرد خودشو کنترل کنه
شوگا: مساوی
جیمین: هرگز
شوگا: پس بیا با دست خالی مبارزه کنیم
جیمین: قبوله
ات: بنظرم همون مساوی اعلام کنید
من خسته شدم حوصلم سر رفته
جیمین: همونجا بشین ( یعنی همون خفشو)
شوگا با مشت جیمین رو میزنه و یقشو
میگیره و به یه درخت میچسبونتش
و میخواست دوباره با مشت
بزنه تو صورتش که جیمین تلپورت میکنه
و یه دفعه پشت سر شوگا ظاهر میشه
و شوگا بر میگرده و جیمین محکم با مشت
میزنه تو صورتش و دماغ شوگا خون میاد
شوگا: بهتره تمومش کنی
جیمین: شکستو قبول میکنی
شوگا: اره
- ۷.۶k
- ۳۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط