میشود نبود

می‌شود نبود؟
یا می‌شود چشم‌ها را بست و آهسته مُرد؟
تا دوباره متولد شوم
و تو را جایی دیگر ببینم!
در جهانی دیگر،
و یا در جغرافیایی نزدیک به موهای تو...!
ولی می‌ترسم زبان هم را نفهمیم!
آن وقت تا بخواهم یاد بگیرم و تکرار کنم
"دوستت دارم"،
باز هم دیر شده باشد...
دیدگاه ها (۱)

[ ‏حس دلتنگی همیشه وقتی میاد سراغت که تصمیم گرفتی همه چیو فر...

تنهاییت را بچسب! بی خیال آدمها! وابستگی فقط درد دارد …

خب مشکل از من نیستمن از یه جایی به بعد هیچکس رو شکلِ قبلنش ن...

یک سری از آدم ها را حاضریهمه جوره کنار خودت داشته باشی؛به عن...

کپشن خیلی بیش از حد مهم☆خانم گفت:مگه اونا برات چیکار کردن که...

رمان سونادو پارت۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط