خب مشکل از من نیست

خب مشکل از من نیست
من از یه جایی به بعد هیچکس رو شکلِ قبلنش ندیدم
فهمیدم که خانواده چقدر عمیق و نزدیک و دوست داشتنین
و اینکه من چقدر باید تو دوستام تجدید نظر می کردم
ولی همش دستِ خودم نبود
اینکه من حرفمو زدم و احساسمو گفتم
و اینکه بی تفاوت بودم نسبت به طرزِ فکر دیگران نسبت به خودم
؛
نمی دونم از کجا شکل گرفت
ولی خب خوب شد که شکل گرفت
که من الآن با یقین دوستامو تو زندگیم نگه می دارم و با یقین اونایی رو که باید پَس می زنم
اینکه حسمو می گم و یقین دارم که اگه هیچ چیز دستِ من\ما نیست که قطعاً هم همین طوره
پس باید همیشه اصن از همین الآن خودِ خودم باشم
تنفرمو بگم حتی
دلِ شکسته هم ترمیم می شه
و این خیلی بهتر از توهمِ دوست داشتنه
و دوست داشتنمو هم بگم
چون اینا شاید آخرین فرصتای هممون باشه.
•شی وا•
دیدگاه ها (۱)

می‌شود نبود؟یا می‌شود چشم‌ها را بست و آهسته مُرد؟تا دوباره م...

[ ‏حس دلتنگی همیشه وقتی میاد سراغت که تصمیم گرفتی همه چیو فر...

یک سری از آدم ها را حاضریهمه جوره کنار خودت داشته باشی؛به عن...

قلبت را به خدا بسپار وقتی که میدانی بدون حکمت او برگی از درخ...

ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤمـینجؤㅤㅤㅤㅤㅤ︶︶︶︶୨୧︶︶︶︶ㅤㅤسلاممم:) خب نمی‌دونم از کجا...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۴

رمان انیمه ای « هنوز نه! » چپتر ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط