گفت میدونم حالت خوب نیست

گفت میدونم حالت خوب نیست
و دلم میخواد بمیرم و نبینم حالتو
و از همه بدتر اینکه دستام فقیره...
گفتم فقیرن؟
گفت وقتی کاری ازشون بر نمیاد میشن فقیر...
گفتم کاش میشد لاقل میگفتم باهاشون اشکامو پاک کنی...
ولی خب شرمنده که اشکی نمونده...
دیدگاه ها (۱)

دلبر کاش بودیکاش فقط بودی♥ ️🍃

حرفی نیست، میتونی همینجوری ادامه بدی اما شبایی که حالت بد شد...

دلم میخواست باهات حرف میزدم...از خستگی‌م از بی دلخوشی بودن‌م...

از بچگی هیچیو زوری نمیخواستم.حتی نزدیک ترین آدمای زندگیمو.هر...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴0

رمان سوکوکو _ پارت 16

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط