باران بودی
باران بودی
و چون باریدی
سیراب نمودی
کویر عطشناک حیاتم را
لبخند را
میهمان لب هایم نمودی
دروازه بهشت را به رویم گشودی
و با آن لبخند نغز و دلبرانه
آسان دل از من ربودی
حالا که تو را دارم
از عشق سرشارم
حالا که تو هستی
بر اسب خوشبختی سوارم
دوستت دارم و دوستت دارم
و برای من
تماشای طلوع خورشید تماشای تو
آغاز قصه عشق است
زیبا
تو برایم بهار نابی
افتابی
و صبح برای من از تماشای تو آغاز می شود
تووووو
زیباترین بهانه برای زیستنی
حضرت جانی
آسمانی
زیباترین شعر جهانی و من
آنقدر از دوست داشتنت سرشارم
که حاضر نیستم ثانیه ای
چشم از تماشایت بردارم
امیرعباس خالق وردی
#عاشقانه #ستایش_قلب_سربی
و چون باریدی
سیراب نمودی
کویر عطشناک حیاتم را
لبخند را
میهمان لب هایم نمودی
دروازه بهشت را به رویم گشودی
و با آن لبخند نغز و دلبرانه
آسان دل از من ربودی
حالا که تو را دارم
از عشق سرشارم
حالا که تو هستی
بر اسب خوشبختی سوارم
دوستت دارم و دوستت دارم
و برای من
تماشای طلوع خورشید تماشای تو
آغاز قصه عشق است
زیبا
تو برایم بهار نابی
افتابی
و صبح برای من از تماشای تو آغاز می شود
تووووو
زیباترین بهانه برای زیستنی
حضرت جانی
آسمانی
زیباترین شعر جهانی و من
آنقدر از دوست داشتنت سرشارم
که حاضر نیستم ثانیه ای
چشم از تماشایت بردارم
امیرعباس خالق وردی
#عاشقانه #ستایش_قلب_سربی
- ۱۱.۸k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط