زندانیه شیطان
زندانیه شیطان
پارت ۱
ویو ته
امروز صبح با حس اینکه یکی داره میزنتم و پتوی نازم ازم جدا میکنه از خوب بیدار شدم
علامت ته -
علامت کوک +
علامت جیمین ÷
علامت مامان بزرگه ته =
= پسره ی تنبل بلندشو دیگه صبح شده
- مامان بزرگ چیکار میکنی * خوابالو *
= چیکار میکنم ها وایسا الان که آوردم آبه گلدونو خالی کردم روت میفهمی
- نه نه توروخدا مامان بزرگ فقط ۵ دقیقه دیگه
= بلندشو جیمینه شی بچم چقدر منتظرت موند بلندشو اون بچه رو انقد علاف نکن اونکه مثله تو تنبل نیس * وقتی مامان بزرگت رو دوستت کراشه *
- باشه بابا پا شدم
ویو ته
داشتم میرفتم سمت دستشویی که صورتمو بشورمو آماده شم که دیدم جیمینه خدا زده رو مبل لم داده و داره کلی چیزمیز میخوره
÷ سلام بیشور نمیگی من منتظرتم
- مااااامااااننن بزززززرررررگگگگگگ اینارو کجا قایم میکنییییییییییی
= اینا همش برایه جیمینه جیمین جان بخور مادر جون بگیری شدی پوستو استخون
÷ چشم مامان بزرگ دستتون دردنکنه
- بیشوره عن ایشالا از گلوت پایین نره
= تههههههههههههههههههه
- باشه بابا پایین بره
ویو ته رفتم دستشویی صورتمو شستم و آماده شدم که بریم سرکار خداروشکر سرکارمون از صبح نیس و از بعد از ظهره
ساعت ۵ بود ما باید ۵ و نیم راه میوفتادیم تا ۶ برسیم منم از فرصت استفاده کردمو از خورتکی هایی که مامان بزرگ برای جیمین آورده بود خوردمو با گوشیم ور رفتم * لباسه ته و جیمینو میزارم *
راه افتادیم و بعد از ۳۰ مین رسیدیم ......
ادامه دارد
راستی اینم بگم کوک ۲۸ سالشه ته ۲۶ سالشه جیمین ۲۶ سالشه شوگا ۲۸ سالشه
پارت ۱
ویو ته
امروز صبح با حس اینکه یکی داره میزنتم و پتوی نازم ازم جدا میکنه از خوب بیدار شدم
علامت ته -
علامت کوک +
علامت جیمین ÷
علامت مامان بزرگه ته =
= پسره ی تنبل بلندشو دیگه صبح شده
- مامان بزرگ چیکار میکنی * خوابالو *
= چیکار میکنم ها وایسا الان که آوردم آبه گلدونو خالی کردم روت میفهمی
- نه نه توروخدا مامان بزرگ فقط ۵ دقیقه دیگه
= بلندشو جیمینه شی بچم چقدر منتظرت موند بلندشو اون بچه رو انقد علاف نکن اونکه مثله تو تنبل نیس * وقتی مامان بزرگت رو دوستت کراشه *
- باشه بابا پا شدم
ویو ته
داشتم میرفتم سمت دستشویی که صورتمو بشورمو آماده شم که دیدم جیمینه خدا زده رو مبل لم داده و داره کلی چیزمیز میخوره
÷ سلام بیشور نمیگی من منتظرتم
- مااااامااااننن بزززززرررررگگگگگگ اینارو کجا قایم میکنییییییییییی
= اینا همش برایه جیمینه جیمین جان بخور مادر جون بگیری شدی پوستو استخون
÷ چشم مامان بزرگ دستتون دردنکنه
- بیشوره عن ایشالا از گلوت پایین نره
= تههههههههههههههههههه
- باشه بابا پایین بره
ویو ته رفتم دستشویی صورتمو شستم و آماده شدم که بریم سرکار خداروشکر سرکارمون از صبح نیس و از بعد از ظهره
ساعت ۵ بود ما باید ۵ و نیم راه میوفتادیم تا ۶ برسیم منم از فرصت استفاده کردمو از خورتکی هایی که مامان بزرگ برای جیمین آورده بود خوردمو با گوشیم ور رفتم * لباسه ته و جیمینو میزارم *
راه افتادیم و بعد از ۳۰ مین رسیدیم ......
ادامه دارد
راستی اینم بگم کوک ۲۸ سالشه ته ۲۶ سالشه جیمین ۲۶ سالشه شوگا ۲۸ سالشه
- ۴.۱k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط