زندگی من
زندگی من
پارت۵
#arsalan
خاله پریا گفت باشه منم حوصلم سررفته بود ساعت ۸ونیم رفتم کافه ولی هنوز تو فکر پیشنهاد دیانا بودم و تصمیم گرفتم قبول کنم
تا ساعت۱۱ سب کافه بودم دیگه اومدم خونه
#hasti
از خواب پاشدم رو تخت بودم هنوز بند اومده بود پاشدم رفتم حموم اب گرم تا دلدردم خوب شه
رفتم بیرون و خاله پریا گفت ارسلان رفته کافه منم زنگ نزدم بهش ببینم کجاس
پارت مثبت۱۸دوست دارین بگید تو کامنتا
پارت۵
#arsalan
خاله پریا گفت باشه منم حوصلم سررفته بود ساعت ۸ونیم رفتم کافه ولی هنوز تو فکر پیشنهاد دیانا بودم و تصمیم گرفتم قبول کنم
تا ساعت۱۱ سب کافه بودم دیگه اومدم خونه
#hasti
از خواب پاشدم رو تخت بودم هنوز بند اومده بود پاشدم رفتم حموم اب گرم تا دلدردم خوب شه
رفتم بیرون و خاله پریا گفت ارسلان رفته کافه منم زنگ نزدم بهش ببینم کجاس
پارت مثبت۱۸دوست دارین بگید تو کامنتا
۵.۹k
۲۹ مهر ۱۴۰۲