نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می میرم
نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می میرم
سایـه ات نیـز بیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جان من و پیراهن من فرقی نیست
هـر یکی را کـه بـرایت بکَنـم می میرم
بـرق چـشمـان تــو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بازی ماهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح برخاسته از من ...! ته ِ این کوچه بایست
بیش از این دور شوی از بدنـــم می میرم...
سایـه ات نیـز بیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جان من و پیراهن من فرقی نیست
هـر یکی را کـه بـرایت بکَنـم می میرم
بـرق چـشمـان تــو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بازی ماهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح برخاسته از من ...! ته ِ این کوچه بایست
بیش از این دور شوی از بدنـــم می میرم...
۲.۳k
۲۸ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.