عشق.رویایی.من
#عشق.رویایی.من
#پارت.چهل.و.هفتم
#راوی
یکهفته از زمانی که پدر پسرا برگشته بود میگذشت و فردا عروسی سهون بود توی این مدت سهون با اجبار تویک قصر و با لیسا زندگی میکرد قصر میون امپریوس و جنگل سیاه یک قصر کوچیک برای زوج دوستداشتنی
یکهفته بود که دخترا با خوشی زندگی میکردن و تنها سیلدا بود که از دوری سهون رنج میبرد
لوهان دیگه مثل قبل با رویا رفتار نمیکرد و دلیل این بیادبیش کریس بود کریسی که توی اینهفته بارها بهش تجاوز کرده بود و بدون اجازه لبهاشو بوسیده بود و روح پاکشد ازش گرفته بود
حوری که حالادیگه به کریس اعتماد داشت و عاشقش شده بود میترسید که نکنه یکروز به سرنوشت سیلدا دچار بشه و اط طرفی دلش برای دوست بیگناهش میسوخت که قربانی این ماجراس
چانیول میدونست قراره با رزی ازدواج کنه و با این موضوع کنار اومد و سعی میکرد عاشق اون بشه تا بتونه کنارش زندگی کنه
و اما سهون..
اون دنبال یه راه فراراز دست پدرش میگشت برای اینکه فردا ازدواج نکنه و برای اینکه به دخترا همچیزو بگه
اما افتاده بود توی دام لیسا و نمیتونستاز اون قصر بیرون بره
هرشب مجبور بود صدای نالههای نفرتانگیز لیسارو از سرشهوت بشنوه نه از سر عشق و این به عصابشخطمینداخت
نمیدونست از کی انقدر ضعیف شده
شاید از اونروزی که عاشق سیلدا شد...
#پارت.چهل.و.هفتم
#راوی
یکهفته از زمانی که پدر پسرا برگشته بود میگذشت و فردا عروسی سهون بود توی این مدت سهون با اجبار تویک قصر و با لیسا زندگی میکرد قصر میون امپریوس و جنگل سیاه یک قصر کوچیک برای زوج دوستداشتنی
یکهفته بود که دخترا با خوشی زندگی میکردن و تنها سیلدا بود که از دوری سهون رنج میبرد
لوهان دیگه مثل قبل با رویا رفتار نمیکرد و دلیل این بیادبیش کریس بود کریسی که توی اینهفته بارها بهش تجاوز کرده بود و بدون اجازه لبهاشو بوسیده بود و روح پاکشد ازش گرفته بود
حوری که حالادیگه به کریس اعتماد داشت و عاشقش شده بود میترسید که نکنه یکروز به سرنوشت سیلدا دچار بشه و اط طرفی دلش برای دوست بیگناهش میسوخت که قربانی این ماجراس
چانیول میدونست قراره با رزی ازدواج کنه و با این موضوع کنار اومد و سعی میکرد عاشق اون بشه تا بتونه کنارش زندگی کنه
و اما سهون..
اون دنبال یه راه فراراز دست پدرش میگشت برای اینکه فردا ازدواج نکنه و برای اینکه به دخترا همچیزو بگه
اما افتاده بود توی دام لیسا و نمیتونستاز اون قصر بیرون بره
هرشب مجبور بود صدای نالههای نفرتانگیز لیسارو از سرشهوت بشنوه نه از سر عشق و این به عصابشخطمینداخت
نمیدونست از کی انقدر ضعیف شده
شاید از اونروزی که عاشق سیلدا شد...
۴.۷k
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.