سر تکتک خودکارهایت را بوسیدم نمیدانم چند بار آن هارا به

سر تک‌تک خودکارهایت را بوسیدم نمی‌دانم چند بار آن هارا به لبانت رسانده ای!
من همانم که با پای پیاده به آسمان رفته ام ،خطر کرده ام ، بوسه نهاده ام بر پیکر ابر های مخملی ، تا ببارد بر تنت بوسه هایم! و تو همانی که دست اورا گرفته ای تا گرم شوی و حصاری گیری مرا با آغوش گرم !قسم به چشمانت نمی‌خواهم که این آغوش گرم را ، بیا زیر باران زیر اغوش های سرد و تن سوز جولان بوسه دهیم و غبار غم به یغما بَریم!
جمعه ۷ دی چهارصدو سه
برای تو #بادامِ من
دیدگاه ها (۱۲)

به تناسخ آمده ای باری دگرتا روحی روی به جان شمعزادمُرد پروان...

خط خوش!

نقل های نامعقول

آنها هرگز نخواهند فهمید!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط