عاشقانه های پاک
عاشقانه های پاک
#رسیدن_به_تو_واجب_ترین_نیازم_بود
#و_گر_نه_باقی_درخواست_ها_نیازم_نیست...
.
.
#وصال_یار...
.
جوون بود و خوش تیپ...
بعدها فهمیدم دوسالی که آمریکا بود...
یه عکس تکی از من تو جیبش بود...
که نمیدونم از کجا آورده بود...
حتی یه بار یه دختر آمریکایی...
ازشش خوشش اومده بود و پاپیچش میشد...
اونم عکسمو در میاره و نشونش میده میگه
\"ببین...من زن دارم...\"
صبح شبی که اومده بودن خواستگاری...
خودش تنها اومد در خونمون...
.
#بسیجی_هستم_و_باید_خطابت_من_کنم_خواهر
#تو_را_دیدن_به_چشم_خواهری_سخت_است_میفهمی...
.
در حیاطو واکردم...
چِشَم که بهش افتاد، سرمو انداختم پایین...
سلامشو جواب داده و نداده دویدم سمت اتاق...!
روم نمیشد...
بعدها همیشه این صحنه میشد سوژه ی خنده هامون...
به شوخی بهش میگفتم
\"عباس...
آخرش حسرت یه سینی چایی واسه خواستگار بردنو به دلم گذاشتی...\"
خواستگاری تا عروسیمون زیاد طول نکشید...
دیگه به هم محرم شده بودیم...
کم کم داشت ازش خوشم میومد...
دیگه نه میتونستم و نه میخواستم که به چشم برادری نگاش کنم...
عروسی که تموم شد...
واسه ماه عسل رفتیم مشهد...
پابوس امام رضا(علیه السلام)...
چیز بزرگی رو داشتم تجربه میکردم...
زندگی با آدمی که بهش علاقه داشتم...
#شهید_عباس_بابایی
@loveshq
#رسیدن_به_تو_واجب_ترین_نیازم_بود
#و_گر_نه_باقی_درخواست_ها_نیازم_نیست...
.
.
#وصال_یار...
.
جوون بود و خوش تیپ...
بعدها فهمیدم دوسالی که آمریکا بود...
یه عکس تکی از من تو جیبش بود...
که نمیدونم از کجا آورده بود...
حتی یه بار یه دختر آمریکایی...
ازشش خوشش اومده بود و پاپیچش میشد...
اونم عکسمو در میاره و نشونش میده میگه
\"ببین...من زن دارم...\"
صبح شبی که اومده بودن خواستگاری...
خودش تنها اومد در خونمون...
.
#بسیجی_هستم_و_باید_خطابت_من_کنم_خواهر
#تو_را_دیدن_به_چشم_خواهری_سخت_است_میفهمی...
.
در حیاطو واکردم...
چِشَم که بهش افتاد، سرمو انداختم پایین...
سلامشو جواب داده و نداده دویدم سمت اتاق...!
روم نمیشد...
بعدها همیشه این صحنه میشد سوژه ی خنده هامون...
به شوخی بهش میگفتم
\"عباس...
آخرش حسرت یه سینی چایی واسه خواستگار بردنو به دلم گذاشتی...\"
خواستگاری تا عروسیمون زیاد طول نکشید...
دیگه به هم محرم شده بودیم...
کم کم داشت ازش خوشم میومد...
دیگه نه میتونستم و نه میخواستم که به چشم برادری نگاش کنم...
عروسی که تموم شد...
واسه ماه عسل رفتیم مشهد...
پابوس امام رضا(علیه السلام)...
چیز بزرگی رو داشتم تجربه میکردم...
زندگی با آدمی که بهش علاقه داشتم...
#شهید_عباس_بابایی
@loveshq
۲.۳k
۲۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.