چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم

چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم
با گریه ساختیم و به پای توسوختیم

اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم
عمری که سوختیم برای تو سوختیم

پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم

دیشب که یار انجمن افروز غیر بود
ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم

کوتاه کن حکایت شبهای غم رهی
کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم


دیدگاه ها (۲)

‌♥️♥️:♥️♥️هرچند خط کشـیده بر آیینه‌ات، زمـاندر چشمم از تمامی...

‌ای فصل غیر منتظر داستان من!معشوق ناگهانی دور از گمان منای م...

‌♥️♥️:♥️♥️پیش از این گویند سعدی دوست می‌دارد تو رابیش از آنت...

چرا تنها تو ...از میان آدمیان هندسه ی ...حیات مرا درهم می‌ری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط