مرا دردیست اندر دل

مرا دردیست اندر دل
که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم
ترسم که مغز استخوان سوزد...
دیدگاه ها (۰)

بی تو اینجا که منم سخت هوا بارانی استدل جدا، ابر جدا، چشم جد...

ز تمام بودنی ها«تو» همین از آن من باشکه به غیر با «تو» بودند...

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکــراریک تکــرار ...

آزمودم دل خود را به هزاران شیوههیچ چیزش به جز از وصل تو خشنو...

نامردتا نام ات گیرم نوک زبانمسوزد گر صبر کنم.......تمام جانم...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط