نفهمید

#نفهمید_
من عسـ بانیم😶 😞 عصـبانی اَم😔

فهمید دارم حسرتی، داغی، غمی فهمید
از حجم اقیانوس دردم شبنمی فهمید

می گفت یک جایی دلت دنبال آهویی است
فال مرا فهمی نفهمی مبهمی فهمید

این کولی زیبا دو ماه از سال می آمد
وقتی که می آمد تمام کوچه می فهمید

امسال هم وقتی که آمد شهر غوغا شد
امسال هم وقتی که آمد عالمی فهمید

او داشت هفده سال یا هجده....نمی دانم
می شد از آن رخسار زرد گندمی فهمید

مو فالگیرُم... اومِدُم فالِت بگیرُم.... های
فهمید دارم اضطرابی ، ماتمی  فهمید

دستم به دستش دادم و از تب، تب سردم
بی آنکه هذیان بشنود از من کمی فهمید

بختِت بُلنده... ها گُلو! چِشمون شیطون کور
راز تُونه گفتُم  پرین و آدمی  فهمید

هی گفت از هر در سخن، از آب و آیینه
از مهره ی مارو طلسم و هرچه میفهمید

با اینهمه او کولی خوبی نخواهـد شد
هـرچند از باران چشمم  نم نمی فهمید

می خواند از آیینه راز ماه را  اما
یک عمر من آواره اش بودم، نمی فهمید

#افسوس_نوشتنے_نے_خواندنے_نے_درڪ_ڪردنیست...
باورڪن/همین.

#محمدحسین_بهرامیان
دیدگاه ها (۱۱)

H:H#من_خاموشم_تو_چرا_بیتابے!!؟؟؟خاموش بودن‌‍‍‍‌‌‍" نصف حکمت ...

به نام خداےهستےآفرین،#نام_زوار_کربلا_در_لیست... نام من در می...

#ڪ_ بود_شهره_عالم_ب_سست_پیمانے_😢 _من_نبودم😢 ....که بود؟ شهره...

#من_نشد_او_اما_بسیار_بیخیال_شد.گفتم که با فراق مدارا کنم، نش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط