گاهی به خودم سیلی میزنم

گاهی به خودم سیلی میزنم،،،
افکارم درد میکنن،،،
باید یه کاری کنم،،،
برآی خوابیدن افکارم،یخ گذاشتم روی ورم مغزم،،،
خیلی بده افکارت تجاوز کنن به جسمت،،،
احساست مثه خون لخته شه زیر کلماتی که هنوز ساخته نشدن،،،
گاهی فقط باید چشاتو باز نگه داری و بری توی عمق چار متری مغزت جوری خودتو خفه کنی که مغزت تش تحمل نیاره و فکراتو تف کنه بیرون،،،
ح میم
دیدگاه ها (۳۹۷)

نمیتونی،نمیتونی،نمیتونی،نمیتونی،،،،دوستت نداره،دوستت نداره،ن...

مغزم عرق میکنه،نمک توی مغزم لخته میشه،افکارم سنگ کلیه میگیرن...

دیگه نمونده نفس برای کلماتم_خسته شدن از بس که تحمل میکنن همو...

زنبـورها،پروانه را نزد قاضیـِ مگسـها به چیدنِ بالها محکوم کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط