اش میشد لحظه ها را پس گرفت

ڪاش میشد لحظه ها را پس گرفت
عشق های بی صدا را پس گرفت

یا ورق زد ڪودڪی را باز هم
روزهای با صفا را پس گرفت

روے بودن یا نبودن خط ڪشید
لطف بی حدّ خدا را پس گرفت

بار دیگر یک غزل را کوک ڪرد
قصه هاے آشنا را پس گرفت

انتهاے عشق را ول ڪرد و رفت
ابتداے ماجرا را پس گرفت

پرسه زد در ڪوچہ ی دیروزها
باز آن حال و هوا را پس گرفت
دیدگاه ها (۱۳)

دیگر نمی توانم پنهانت کنماز درخشش نوشته هایم می فهمندبرای تو...

در قلبم کسی را پنهان کرده ام...که شنیدن صدایش..طرز نگاه کردن...

تنهایی تاوان تمام نه هایی ایست که نگفتم تا دل کسی نشکند همه...

عشق ...فراموش کردن نیست بخشیدن استگوش کردن نیست درک کردن اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط