کلاهمو گذاشتم سرم
کلاهمو گذاشتم سرم
رفتم سمت همون نیمکت همیشگی
گفت کلاهتو بردار ببینم حسن کچل من..
آقایی من داره میره سربازی؟؟
خانومش قربونش بشه بزار بره مرد شه...
۲ سال منتظرش میمونم
بره بیاد عروسی کنیم سه چهار تا توله بیاریم...
دل کندن ازش واسم خیلی سخت بود خیلی...
صبح ها چهار صبح که بیدار باش میدادن
عکسش رو از تو ساکم درمیاوردم
نگاش میکردم جون میگرفتم واسه کل روزم...
اولین مرخصی رو که گرفتم رفتم ببینمش
بغلم کرد
بغض کردم
گفتم عشقم خیلی سخته خیلی
ببین چقدر لاغر شدم
ببین چقدر داغونم..
گفت تازه داری مرد میشی دیگه...تحمل کن
یه شب رو برجک دلم شور زد
یه جوری آشوب بود دلم...
فرداش زنگ زدم خونمون..
صدای مادرم میلرزید..
گفتم مادر چیزی شده؟؟
گفت نه پسرم یه وقت مرخصی نیاییا
همه مرخصی هات رو نگه دار واسه نزدیک عید بیا...
مامانم رو میشناختم دروغ میگفت میفهمیدم...
مرخصی گرفتم..
رسیدم محل..
رسیدم پارک محل..
بوی عطرش میومد..
سرم رو بالا گرفتم
دیدمش
خودش بود بخدا خودش بود...
ساکم از دستم افتاد..
پارک مثل میدون تیر شد..
هر کی از یه طرف شلیک میکرد...
بوسیدش...
یه تیر خورد تو سرم....
عشق من قرار بود برم مرد تو بشم برگردما....
قرار نبود تو زن کسی دیگه بشیا...
جوری منو شکستی که مرد نشدم پیر شدم...
پیرم کردی عشق من پیرم کردی..
رو برجکم....
دارم رو برجک رقص پا میرم ...
آخه امشب عروسی عشقمه....
منم که رقاص...
خودم رو میکوبم به دیواره های برجک..
دارم جون میدم..
دارم بال بال میزنم..
گفتی بله بگو دیگه.... بله رو بگو میخوام به افتخارت تیر هوا کنم..
بله رو گفتی،تیر ها رو هوا کردم ...
تن من لباس فرم
تن تو لباس عروس...
عشقم یه تیر مونده...
میگیرم سمت جمجمه ام ...
یادم تو را فراموش..
راستی...
توله هات رو بدون مردت بزرگ کن....
#امیرعلی_اسدی
رفتم سمت همون نیمکت همیشگی
گفت کلاهتو بردار ببینم حسن کچل من..
آقایی من داره میره سربازی؟؟
خانومش قربونش بشه بزار بره مرد شه...
۲ سال منتظرش میمونم
بره بیاد عروسی کنیم سه چهار تا توله بیاریم...
دل کندن ازش واسم خیلی سخت بود خیلی...
صبح ها چهار صبح که بیدار باش میدادن
عکسش رو از تو ساکم درمیاوردم
نگاش میکردم جون میگرفتم واسه کل روزم...
اولین مرخصی رو که گرفتم رفتم ببینمش
بغلم کرد
بغض کردم
گفتم عشقم خیلی سخته خیلی
ببین چقدر لاغر شدم
ببین چقدر داغونم..
گفت تازه داری مرد میشی دیگه...تحمل کن
یه شب رو برجک دلم شور زد
یه جوری آشوب بود دلم...
فرداش زنگ زدم خونمون..
صدای مادرم میلرزید..
گفتم مادر چیزی شده؟؟
گفت نه پسرم یه وقت مرخصی نیاییا
همه مرخصی هات رو نگه دار واسه نزدیک عید بیا...
مامانم رو میشناختم دروغ میگفت میفهمیدم...
مرخصی گرفتم..
رسیدم محل..
رسیدم پارک محل..
بوی عطرش میومد..
سرم رو بالا گرفتم
دیدمش
خودش بود بخدا خودش بود...
ساکم از دستم افتاد..
پارک مثل میدون تیر شد..
هر کی از یه طرف شلیک میکرد...
بوسیدش...
یه تیر خورد تو سرم....
عشق من قرار بود برم مرد تو بشم برگردما....
قرار نبود تو زن کسی دیگه بشیا...
جوری منو شکستی که مرد نشدم پیر شدم...
پیرم کردی عشق من پیرم کردی..
رو برجکم....
دارم رو برجک رقص پا میرم ...
آخه امشب عروسی عشقمه....
منم که رقاص...
خودم رو میکوبم به دیواره های برجک..
دارم جون میدم..
دارم بال بال میزنم..
گفتی بله بگو دیگه.... بله رو بگو میخوام به افتخارت تیر هوا کنم..
بله رو گفتی،تیر ها رو هوا کردم ...
تن من لباس فرم
تن تو لباس عروس...
عشقم یه تیر مونده...
میگیرم سمت جمجمه ام ...
یادم تو را فراموش..
راستی...
توله هات رو بدون مردت بزرگ کن....
#امیرعلی_اسدی
۷.۴k
۲۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.