بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت دوم :
ج) - در همین دنیا نیز این ارواح میباشند که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، می گویند، میشنوند، به دیدار میروند، روی میآورند، یا روی برمی گردانند؛ منتهی به وسیلۀ بدن؛ چرا که حقیقت وجود انسان، همان روح اوست و بدن فقط وسیله ای مادی جهت انجام کارهایش در دنیا می باشد.
سلولها یا اعصاب در بدن، به چیزی توجه ندارند - کسی را دوست ندارند - از کسی نفرت ندارند - محبّت و عاطفه و دلتنگی ندارند - ترس و امید ندارند - خوشایند و ناپسند ندارند - خوشحالی و ناراحتی، یا شادی و غم ندارند - عزم و تصمیم و اراده ندارند. سخنی برای گفتن یا شنیدن ندارند؛ بلکه اینها همه حالات روح است که به وسیله بدن،ظهور مییابند؛لذا پس از مرگ، هیچ یک از این حالات برای بدن پیش نمی آید.
بنابراین، ارواح پس از مفارقت از بدن نیز با یکدیگر ملاقات دارند؛ خواه با ارواح زندگان باشد، یا مُردگان. تفاوت در این است که روح در دنیا از نیروی اختیار در انتخاب برخوردار است، اما پس از مرگ، آن اختیار از انسان گرفته میشود و دیگر نمیتواند به اختیار خود، بیاید، برود، دیدار نماید، بگوید، بشنود و مگر ارواحی که از عظمت وجودی والاتری برخوردار میباشند و به آنان اختیاراتی داده شده باشد، چنان که فرمود: کشته شدگان در راه خدا را مُرده نپندارید و ننامید.
صورتهای باطنی : هر ظاهری، باطنی دارد و آن باطن نیز باطنی دارد؛ لذا تمامی اجسام،حتی یک قطعه سنگ، یا مصنوعات نیز صورت باطنی دارند.
به این حقیقت، در قرآن کریم و احادیث نیز تصریح شده است؛ چنان که فرموده: هر چه در زمین و آسمان هاست، او را تسبیح میکنند - زمین در قیامت، حاضر میشود و اخبار خود را بیرون میریزد - دست و پا و اعضا گواهی میدهند - و فرمود: خوردن محرماتی چون ربا یا مال یتیم، آتشی است که به بطن و شکم های خود میریزند؛اینها همان حقایق وجودی و صورتهای باطنی هر چیزی میباشند.
بنابراین، هر چه آدمی عاقلتر، مؤمن تر، متقیتر، بصیرتر و متصلتر به حقایق عالم هستی باشد، در پشت صورتهای ظاهری اجسام، باطن آنها را نیز میبیند، لذا دقت و رعایت مینماید؛ وگرنه ظاهر لقمۀ حرام با حلال هیچ فرقی ندارد و برای بدن نیز فرقی ندارد که با حرام سیر شده یا با حرام!(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
ج) - در همین دنیا نیز این ارواح میباشند که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، می گویند، میشنوند، به دیدار میروند، روی میآورند، یا روی برمی گردانند؛ منتهی به وسیلۀ بدن؛ چرا که حقیقت وجود انسان، همان روح اوست و بدن فقط وسیله ای مادی جهت انجام کارهایش در دنیا می باشد.
سلولها یا اعصاب در بدن، به چیزی توجه ندارند - کسی را دوست ندارند - از کسی نفرت ندارند - محبّت و عاطفه و دلتنگی ندارند - ترس و امید ندارند - خوشایند و ناپسند ندارند - خوشحالی و ناراحتی، یا شادی و غم ندارند - عزم و تصمیم و اراده ندارند. سخنی برای گفتن یا شنیدن ندارند؛ بلکه اینها همه حالات روح است که به وسیله بدن،ظهور مییابند؛لذا پس از مرگ، هیچ یک از این حالات برای بدن پیش نمی آید.
بنابراین، ارواح پس از مفارقت از بدن نیز با یکدیگر ملاقات دارند؛ خواه با ارواح زندگان باشد، یا مُردگان. تفاوت در این است که روح در دنیا از نیروی اختیار در انتخاب برخوردار است، اما پس از مرگ، آن اختیار از انسان گرفته میشود و دیگر نمیتواند به اختیار خود، بیاید، برود، دیدار نماید، بگوید، بشنود و مگر ارواحی که از عظمت وجودی والاتری برخوردار میباشند و به آنان اختیاراتی داده شده باشد، چنان که فرمود: کشته شدگان در راه خدا را مُرده نپندارید و ننامید.
صورتهای باطنی : هر ظاهری، باطنی دارد و آن باطن نیز باطنی دارد؛ لذا تمامی اجسام،حتی یک قطعه سنگ، یا مصنوعات نیز صورت باطنی دارند.
به این حقیقت، در قرآن کریم و احادیث نیز تصریح شده است؛ چنان که فرموده: هر چه در زمین و آسمان هاست، او را تسبیح میکنند - زمین در قیامت، حاضر میشود و اخبار خود را بیرون میریزد - دست و پا و اعضا گواهی میدهند - و فرمود: خوردن محرماتی چون ربا یا مال یتیم، آتشی است که به بطن و شکم های خود میریزند؛اینها همان حقایق وجودی و صورتهای باطنی هر چیزی میباشند.
بنابراین، هر چه آدمی عاقلتر، مؤمن تر، متقیتر، بصیرتر و متصلتر به حقایق عالم هستی باشد، در پشت صورتهای ظاهری اجسام، باطن آنها را نیز میبیند، لذا دقت و رعایت مینماید؛ وگرنه ظاهر لقمۀ حرام با حلال هیچ فرقی ندارد و برای بدن نیز فرقی ندارد که با حرام سیر شده یا با حرام!(ادامه دارد...)
- ۵۶۲
- ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط