مادر قدیم

مادر قدیم :

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن اموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست


مادر جدید :

گویند مرا چو زاد مادر
روی کاناپه لمیدن آموخت
شبها بر ماهواره تا صبح
بنشست و کلیپ دیدن آموخت
بر چهره سبوس و ماست مالید
تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت
بنمود تتو دو ابروی خویش
تا رسم کمان کشیدن آموخت
هر ماه برفت نزد جراح
آیین چروک چیدن آموخت
دستم بگرفت و برد بازار
همواره طلا خریدن آموخت
با قوم خودش همیشه پیوند
از قوم شوهر بریدن آموخت
آسوده نشست و با اس ام اس
جکهای خفن چتیدن آموخت
چون سوخت غذای ما شب و روز
از پیک مدد رسیدن آموخت (flirt)(flirt)(laugh)
دیدگاه ها (۱)

ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻣﻨﺪﯾﻢ: ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ...

جغد به خدا گفت : آدم هایت من و آوازهایم را دوست ندارند...و خ...

دكتر مصري ازطریق قرآن به اثبات تعداد امامان شیعه پرداخته.دكت...

زنه به شوهرش میگه:ﺑﺮﻭ ﻳﻪ ﻧﻮﺷﻴﺪﻧﻲ ﻭﺍﺳﻢ ﺑﮕﻴﺮشوهره: ﻛﻮﻻ ﻳﺎ ﭘﭙﺴﻲ...

گویند مرا چو زاد #مادرپستان به دهن گرفتن آموختشبها بر #گاهوا...

part¹²ویو آنیا* عاشق یک جاسوس شدم پیام دامیان و که دیدم برگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط