هبوطبا دانه سرو هم آغوش شدم

هبوط....با دانه سرو هم آغوش شدم ...
خاک حریص مرا رویاند....
به همان صورت
Jul 17, 2012 5:23 AM
(46)
از خود نوشته بودمت
از دردی که گرفتار انسان میشود
بعد از انسانی که گرفتار درد میشود
از درد آگاه و بینا
از درد یک مهاجم و کور
ازین که همه چیز را میدانداشتباه میکند
میپیذیرداز ان الا نسان ها تا لفی خسر....؟
از روی دیوار های بلنداز خرد و عشق ازین ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن
پاک شد پیجمحیف متنم بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددیادم نمی اید دیگر ادامه
میدانم در اخر این خداست که باید  جواب تمام زشتی های خلقت را تو جیح کندددددددددددددددددددددددددددددد.
دیدگاه ها (۲)

هبوط...دیگر مسِئله نیستهر که هر جا باشد از آن خود است و حال ...

هبوط.... هیچ کدام از ما واقعا پوست کلفت نیست، اما ما با هم ی...

هبوط....بعدهابیشتر دلم تنگچشمات میشهدرست مثل وقتایی که دلتنگ...

هبوط.....گفته‌ای لعلِ لبم هم درد بخشد هم دواگاه پیش درد و گَ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط