"هیونگگگگگگگگگگگ حدس چه اتفاقی افتادههههه"
"هیونگگگگگگگگگگگ حدس چه اتفاقی افتادههههه"
فلیکس اونقدر با داد گفت که چان-
÷یاااااا خدااااا نگو که گند زدی به پی اس فایوممممممممم÷
"باشه بابا تو هم که ذوق حالیت نمیشه"
فلیکس با کلافگی گفت و چان از اینکه پی اس فایو ش خراب نکشید آهی کشید.....
÷خب چیشده؟؟÷
"داخل شرکت قبول شدمممممممم"
با داد گفت
÷جان منننننننننن÷
با داد.....
"جان تو و عمتتتتتتتتت"
بازم با داد
÷خوبهههههه بلاخره یکی توروووووووووو قبولللللل کردددد÷
(دیگه خودتون میدونین چه جوری حرف میزنن)
"آلههههههههههه"
فلیکس یهو از سر ذوق رفت تو مود بچگی
÷عرررررررررر (داره از سر ذوق واسه فلیکس عر میزنه )بیبیم واسه کادوش چه می خوادد؟؟÷
"بزال فک بکنم....... اوممممممم آها فهمیدم!"
÷خببببببب÷
"منو و رییسمو یه شراب دعوت بکن !"
÷باشههههههه÷
چان گفت و فلیکس هومی کرد
چان یهو با یادآوری چیزه با داد گفت
÷حدس بزن امروز چی شدممممممممم!÷
"الاغ شدییییییی؟"
چان با کلافگی داد زد
÷نههههههههه÷
"پس گاو شدیییییی?"
÷عاشق شدم کصخ*للللللللل÷
فلیکس با اعتراف چان به سرفه افتاد.....
"عاشق کیییی؟"
÷یانگ جونگینننن÷
(خب دارن زیادی زر میزنن یه فلش بک میزنم)
.
.
.
.
فلیکس یه نگاهی به لباساش کرد و از اینکه خوشتیپع مطمئن شد
نفس عمیقی کشید و در زد...
+بفرمایید+
و این صدا باعث شد خون یه صورت فلیکس هجوم بیاره!.......
در رو باز کرد و رفت تو.....
خب خب این پارتم که طنز شد
فلیکس اونقدر با داد گفت که چان-
÷یاااااا خدااااا نگو که گند زدی به پی اس فایوممممممممم÷
"باشه بابا تو هم که ذوق حالیت نمیشه"
فلیکس با کلافگی گفت و چان از اینکه پی اس فایو ش خراب نکشید آهی کشید.....
÷خب چیشده؟؟÷
"داخل شرکت قبول شدمممممممم"
با داد گفت
÷جان منننننننننن÷
با داد.....
"جان تو و عمتتتتتتتتت"
بازم با داد
÷خوبهههههه بلاخره یکی توروووووووووو قبولللللل کردددد÷
(دیگه خودتون میدونین چه جوری حرف میزنن)
"آلههههههههههه"
فلیکس یهو از سر ذوق رفت تو مود بچگی
÷عرررررررررر (داره از سر ذوق واسه فلیکس عر میزنه )بیبیم واسه کادوش چه می خوادد؟؟÷
"بزال فک بکنم....... اوممممممم آها فهمیدم!"
÷خببببببب÷
"منو و رییسمو یه شراب دعوت بکن !"
÷باشههههههه÷
چان گفت و فلیکس هومی کرد
چان یهو با یادآوری چیزه با داد گفت
÷حدس بزن امروز چی شدممممممممم!÷
"الاغ شدییییییی؟"
چان با کلافگی داد زد
÷نههههههههه÷
"پس گاو شدیییییی?"
÷عاشق شدم کصخ*للللللللل÷
فلیکس با اعتراف چان به سرفه افتاد.....
"عاشق کیییی؟"
÷یانگ جونگینننن÷
(خب دارن زیادی زر میزنن یه فلش بک میزنم)
.
.
.
.
فلیکس یه نگاهی به لباساش کرد و از اینکه خوشتیپع مطمئن شد
نفس عمیقی کشید و در زد...
+بفرمایید+
و این صدا باعث شد خون یه صورت فلیکس هجوم بیاره!.......
در رو باز کرد و رفت تو.....
خب خب این پارتم که طنز شد
۱.۷k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.