"وان شات طنز از چانیول"
"وان شات طنز از چانیول"
[A part of me]
8 ماه ا دوستیتون گذشته بود
" یعنی اینقد اون احمقه پسره خنگ اصن چرا من عاشق این شدم؟ اههه چانیول خنگ خفت میکنم, میمیری بفمی من اینجا دارم بو میگیرم ترش میشم سرکه هم ننه نمیخره پسره شلغم گندیده ایشالله بوقلمون سوخته شی "اینا رو گفتی و بالشتو با دستات فشار دادی و رو تخت وایسادی و شروع کردی ب پریدن رو بالش
- چانیوللللللل ازتتتت متنفرمممم خعلی زیاددد پسره خنگگگگگ من عاشقتممممممممم بمیررررررررر عنتر بزیییی اصن کی گفته من عاشقتممم اصنم من اصننن نمیخام قیافه نحستو ببینم هه کی میخاد قیافه عنه تو رو ببینه
-دخترم بیا چانیول اومده برین بیرون ...
-چیییییی؟ عرررررر الاااننننن ننننننههههه اومدممممممممم اوه خدای من اون هرزه خوشگل اومده
خاستی ا رو تختت بپری پایین ک پات لای ملافه ها گیر کرد و شتپلققق شپلتوخخخ رو زمین وسط باقالیا ب امان خدا ولو شدی و صدای هار هار بزی رو شنیدی
-عهههه چرا رو زمین ولو شدی ؟
-خودمم نمیدونم چرا ؟ عههههه
ویی خیدا چقد خوشگل شده این پسره ناموسن ننه بابات چیکا کردن ک همچین گلابی ا آب در اومده
چانیول اومد سمتت و دستتو گرفت و کمکت کرد بلند شی
-راسش اومدم ک بریم بیرون ... ی رستورانی سینما شهربازی نمیدونم
-حالا چرا امشب ؟ :/
-اوووم راسش من ینی خونوادم رفتن بیرون بعد .. تنها بودم گفتم بیام دنبالت بریم ددر
-اها باشه پ منتظر بمون
سریع ا تو اتاقت انداختیش بیرون و شروع کردی به شکر کردن خدا ک ب دادت رسید ک ترشیده نشی
تند تند خودتو آماده کردی بهترین لباستو پوشیدی ی لباس سیاه تنگ تا بالای زانوهات و ک روی قسمت سینه هات بیشتر تور بود نه پارچه و بدجور برآمدگی سینه هاتو نشون میداد
-خوب من آمدم بریم
و رفتید تو ماشین چانیول درو برات باز هم نکرد چیشش پسره بی فرهنگ :| درو وا کردی و نشستی ک دیدی مث بیزغاله داره بت لبخند ملیح میزنه مانند بیزغاله ک صاحب خید را گیم کردههه
-کجا بریم ؟
- عه عههه ههه هههههه با لکنت جواب دادی
-چی شده ؟
تو ک هیچی نمیفهمیدی داره چی میگه چون غرق تماشا کردنش کرده بودی
-هی 123 خانوممممم کجایی؟
-ها چیه ها کی چی من کیم تو چی هسی؟
-فراموشش کن بریم رستوران
اوههه اون الان من میخاد باش قرار بزارم از اولم میدونسم منو میخاد اما نباید این همه دست یافتنی باشم پس -نه نه رستوران نه
-پس تو شهر ی دوری میزنیم بعدم میریم خونه
-چیییییییی؟ عهه منظورم چراس واس چی نه همون هموووننننن رستوران خوبه ؟ دارم بت میگم میریم رستوران
چانیول وحشت زده بت نگا کرد یقه شو گرفته بودی
-باشه باشه قلت کردم میریم رستوران
هووف فک کردم میگه نه بریم رستوران چ راحت گف بریم دوری بزنیم پسره گوساله دیه نباید همچین ریسکی بکنم هووف وگرنه من میمونم و شیشه ترشی
-خب رسیدیم پیاده شو ا ماشین
-چی ؟ها؟ آهان هههه هههههه
چان ی نگاهی بت انداخت و پیاده شد
-خب بریم تو ،اون گفت
دستو اوردی جلو و چشاتو بستی و لبخند ا رو رضایت زدی
15 ثانیه گذشت لبخندت محو شد
چشاتو وا کردی و کسی نبود
این دیه چ بزیه اینقد نمیفمهههه ک باید دسه لطیفمو بگیره و دعوتم کنه بریم توووو ا عصبانیت کفش پاشنه بلندتو محکم کوبیدی ب زمین و شتپلق تعادلتو ا دست دادی ، در رستوران رو وا کردی ک دیدی چان داره برات دست تکون میده زیر لب غر زدی و رفتی سمتش
-چرا نیومدی؟
-عهه چی چیزه کار داشتم هه با لحن مسخره ای گفتی
-بیا بشین دیه الان غذا میاد من جا تو هم سفارش دادم اومیدوارم سوپ حلزون دوست داشته باشی
-اوه اره ارهه دوست دارم
عرررر من ا این سوپه متنفرممم اووق بالا نیارم خوبه اهه این دیه ا کجا اومد پسره نفهمممم واس قرار با ی دختری مث من سوپ حلزون سفارش میدنننن برو بمیر-_- همه پسرا دارن میمیرن واس من بعد تو منو میاری اینجا اهه شانسمو گاییدم
-بفرمایید اقا اینم سوپتون واو چ خانوم زیبایی (مرسی خودم مدانم) گارسون سفارشتونو سرو کرد و رفت
چانیول شروع کرد ب خوردن سوپ و با اشتیاق سوپ رو هورت میکشید تو ک داشت حالت ب هم میخورد ا بوی بد حلزون با قاشق ور میرفتی
-ببینم دوست نداری؟
-نه راستش چرا
-بده من نمیخاد بخوری خودم میخورم
چ بی فرهنگ گراز :| خو بزار من حرفمو بگم دیه این چ قراریه غذامو هم خورد بهتر اگه میخوردم بالا میاوردم الان واقعن اعصابم خورده دلم میخاد شلو پلش کنم
-خب حالا ؟
-حالا ؟ با خوشالی گفتم
-حالا نوبت ی سوالیه ک تمامه این مدت ک اینجاییم منتظر بودم ازت بپرسمش راستش داره دیوونم میکنه این جزعی از تو خعلی عجیبه ی جوریه
وای داره اعتراااااااف میکنهههه بچه هالباس عروسیو آماده کنییددد وای میدونسم امشبو الکی تلف نکردم وای بالاخره میخاد بگه عاشقمههه این همه مدت جزعی ا من اونو درگیر خودش کرده بوددههه واو چ رمانتیک
-جزعی ا من ؟ ینی چجوریه؟
-من من واقعن نمیت
[A part of me]
8 ماه ا دوستیتون گذشته بود
" یعنی اینقد اون احمقه پسره خنگ اصن چرا من عاشق این شدم؟ اههه چانیول خنگ خفت میکنم, میمیری بفمی من اینجا دارم بو میگیرم ترش میشم سرکه هم ننه نمیخره پسره شلغم گندیده ایشالله بوقلمون سوخته شی "اینا رو گفتی و بالشتو با دستات فشار دادی و رو تخت وایسادی و شروع کردی ب پریدن رو بالش
- چانیوللللللل ازتتتت متنفرمممم خعلی زیاددد پسره خنگگگگگ من عاشقتممممممممم بمیررررررررر عنتر بزیییی اصن کی گفته من عاشقتممم اصنم من اصننن نمیخام قیافه نحستو ببینم هه کی میخاد قیافه عنه تو رو ببینه
-دخترم بیا چانیول اومده برین بیرون ...
-چیییییی؟ عرررررر الاااننننن ننننننههههه اومدممممممممم اوه خدای من اون هرزه خوشگل اومده
خاستی ا رو تختت بپری پایین ک پات لای ملافه ها گیر کرد و شتپلققق شپلتوخخخ رو زمین وسط باقالیا ب امان خدا ولو شدی و صدای هار هار بزی رو شنیدی
-عهههه چرا رو زمین ولو شدی ؟
-خودمم نمیدونم چرا ؟ عههههه
ویی خیدا چقد خوشگل شده این پسره ناموسن ننه بابات چیکا کردن ک همچین گلابی ا آب در اومده
چانیول اومد سمتت و دستتو گرفت و کمکت کرد بلند شی
-راسش اومدم ک بریم بیرون ... ی رستورانی سینما شهربازی نمیدونم
-حالا چرا امشب ؟ :/
-اوووم راسش من ینی خونوادم رفتن بیرون بعد .. تنها بودم گفتم بیام دنبالت بریم ددر
-اها باشه پ منتظر بمون
سریع ا تو اتاقت انداختیش بیرون و شروع کردی به شکر کردن خدا ک ب دادت رسید ک ترشیده نشی
تند تند خودتو آماده کردی بهترین لباستو پوشیدی ی لباس سیاه تنگ تا بالای زانوهات و ک روی قسمت سینه هات بیشتر تور بود نه پارچه و بدجور برآمدگی سینه هاتو نشون میداد
-خوب من آمدم بریم
و رفتید تو ماشین چانیول درو برات باز هم نکرد چیشش پسره بی فرهنگ :| درو وا کردی و نشستی ک دیدی مث بیزغاله داره بت لبخند ملیح میزنه مانند بیزغاله ک صاحب خید را گیم کردههه
-کجا بریم ؟
- عه عههه ههه هههههه با لکنت جواب دادی
-چی شده ؟
تو ک هیچی نمیفهمیدی داره چی میگه چون غرق تماشا کردنش کرده بودی
-هی 123 خانوممممم کجایی؟
-ها چیه ها کی چی من کیم تو چی هسی؟
-فراموشش کن بریم رستوران
اوههه اون الان من میخاد باش قرار بزارم از اولم میدونسم منو میخاد اما نباید این همه دست یافتنی باشم پس -نه نه رستوران نه
-پس تو شهر ی دوری میزنیم بعدم میریم خونه
-چیییییییی؟ عهه منظورم چراس واس چی نه همون هموووننننن رستوران خوبه ؟ دارم بت میگم میریم رستوران
چانیول وحشت زده بت نگا کرد یقه شو گرفته بودی
-باشه باشه قلت کردم میریم رستوران
هووف فک کردم میگه نه بریم رستوران چ راحت گف بریم دوری بزنیم پسره گوساله دیه نباید همچین ریسکی بکنم هووف وگرنه من میمونم و شیشه ترشی
-خب رسیدیم پیاده شو ا ماشین
-چی ؟ها؟ آهان هههه هههههه
چان ی نگاهی بت انداخت و پیاده شد
-خب بریم تو ،اون گفت
دستو اوردی جلو و چشاتو بستی و لبخند ا رو رضایت زدی
15 ثانیه گذشت لبخندت محو شد
چشاتو وا کردی و کسی نبود
این دیه چ بزیه اینقد نمیفمهههه ک باید دسه لطیفمو بگیره و دعوتم کنه بریم توووو ا عصبانیت کفش پاشنه بلندتو محکم کوبیدی ب زمین و شتپلق تعادلتو ا دست دادی ، در رستوران رو وا کردی ک دیدی چان داره برات دست تکون میده زیر لب غر زدی و رفتی سمتش
-چرا نیومدی؟
-عهه چی چیزه کار داشتم هه با لحن مسخره ای گفتی
-بیا بشین دیه الان غذا میاد من جا تو هم سفارش دادم اومیدوارم سوپ حلزون دوست داشته باشی
-اوه اره ارهه دوست دارم
عرررر من ا این سوپه متنفرممم اووق بالا نیارم خوبه اهه این دیه ا کجا اومد پسره نفهمممم واس قرار با ی دختری مث من سوپ حلزون سفارش میدنننن برو بمیر-_- همه پسرا دارن میمیرن واس من بعد تو منو میاری اینجا اهه شانسمو گاییدم
-بفرمایید اقا اینم سوپتون واو چ خانوم زیبایی (مرسی خودم مدانم) گارسون سفارشتونو سرو کرد و رفت
چانیول شروع کرد ب خوردن سوپ و با اشتیاق سوپ رو هورت میکشید تو ک داشت حالت ب هم میخورد ا بوی بد حلزون با قاشق ور میرفتی
-ببینم دوست نداری؟
-نه راستش چرا
-بده من نمیخاد بخوری خودم میخورم
چ بی فرهنگ گراز :| خو بزار من حرفمو بگم دیه این چ قراریه غذامو هم خورد بهتر اگه میخوردم بالا میاوردم الان واقعن اعصابم خورده دلم میخاد شلو پلش کنم
-خب حالا ؟
-حالا ؟ با خوشالی گفتم
-حالا نوبت ی سوالیه ک تمامه این مدت ک اینجاییم منتظر بودم ازت بپرسمش راستش داره دیوونم میکنه این جزعی از تو خعلی عجیبه ی جوریه
وای داره اعتراااااااف میکنهههه بچه هالباس عروسیو آماده کنییددد وای میدونسم امشبو الکی تلف نکردم وای بالاخره میخاد بگه عاشقمههه این همه مدت جزعی ا من اونو درگیر خودش کرده بوددههه واو چ رمانتیک
-جزعی ا من ؟ ینی چجوریه؟
-من من واقعن نمیت
۵۰.۳k
۲۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.