پایان هفت خوان

این نقاشی یکی دیگر از هنرنمای‌های پهلوان ایرانی #رستم_دستان را به تصویر کشیده است. آخرین بخش از ماجراجویی پرآوازه رستم موسوم به #هفت_خوان که در ادبیات و فرهنگ ما خود #ضرب_المثل شده است؛ کشتن #دیو_سپید هم به قصد نابود کردن پلیدی و هم به جهت دستیابی به قلب و جگرش که دوای کوری #کیکاووس شاه بوده است؛ کیکاووس شاهی که به قصد تجربه پرواز، با ترفند بلند کردن تخت شاهی توسط کرکسهای گرسنه، از مقر حکومت خارج و در مازندران اسیر دیوان شده بود. آزادی این شاه بخش نخست مأموریت رستم بود و بعد تهیه دوای درمان، آخرین مرحله. خود نقاشی به قدر کفایت گویاست. با این حال می‌توان در خصوص جزئیات بحث کرد. راهنمای رستم، پهلوانی مازندرانی که چون به او اطمینان نداشت آنگونه واژگونه به درختی بسته شده و از دریچه غار دیده می‌شود. درون غار، رستم ملبس به #ببربیان ، لباس رزم مشهورش، در حال دریدن پهلوی دیو سپید و بیرون کشیدن جگر و قلبش است و خون دیو از این زاویه تنها دامن زردرنگ جنازه را آلوده است. گرز گاوسر و نیام شمشیر در سمت چپ نقاشی و سپر در سمت راست، حکایت از رزمی پرتنش دارند.‌ تقابل تاریکی درون غار با سپیدی بدن دیو منظره روشن بیرون ناخودآگاه چشم را از منتهی‌الیه بالا سمت چپ تابلو به نقطه مقابلش در دستان رستم و روده‌های دیو سوق می‌دهد. این نقاشی گرچه منظره‌ای ساکن است، در سکون خود حرکتی پنهان دارد.
دیدگاه ها (۰)

پایان پهلوان

آغاز شوربختی رستم

تجسم درد پدر

جافشانی آرش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط