پایان پهلوان
این نقاشی وسیع در #موزه #آرامگاه_فردوسی با عمری قریب به هفت دهه، تصویر آخرین شاهکار پهلوان ایرانی #رستم_دستان را به تماشا گذاشته است؛ واپسین تلاش ابرمرد سیستانی برای کین_خواهی و خونخواهی، اینبار از کسی که به ترفندی او و #رخش اسب نامدار و راهوارش را به کشتن داده است. به گمانم داستان به این صورت بود که بهمن کوچکترین پسر اسفندیار که شاهد مرگ دو برادر و پدرش به دست رستم و همراهانش بود، با وجود آنکه به وصیت قبل مرگ پدر، نزد رستم تربیت یافت، پس از رسیدن به حکومت، انتقامی خونبار گرفت. او #شغاد که گویا برادر ناتنی رستم بود را واداشت تا با ترفندی پهلوان را بکشد. شغاد رستم و برادر دیگرش فرامرز را برای تفرج به مکانی دعوت کرد؛ مکانی با دو چاه مخفی انباشته از نیزه که در کنارشان درختی تنومند قرارداشت. نتیجه آنکه رستم و رخش در یک چاه و فرامرز و اسبش در چاه دیگر افتادند. تکلیف فرامرز که قدرت رستم را نداشت پیشاپیش معلوم بود؛ اما رستم که زخمهایی مهلک برداشته بود چون دانست رخش مرده است تیری در چله کمان کرد و به سوی شغاد انداخت. مانده نیروی بازوی پهلوان چنان بود که تیر از میان تنه تنومند درخت عبور کرد و پناهنده پشت آن را به دیار عدم فرستاد. بله پهلوانان اینگونه میمیرند.
- ۴۹۹
- ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط