"تو" شدی "میوه ی" ممنوعِ بهشت
"تو" شدی "میوهی" ممنوعِ بهشت
که دلم نقش "تو" بر دیده سرشت
"تو" غزلوارهیِ "احساس" و امید
"تو" خداوند "قلـم" هرچه نوشت
با تـو "سفری" به دور دنیـا دارم
یک راهِ "گریـــز" از "بـلایا" دارم
هر شب به نـوای غـزلی شاهانه،
"امیـد" فقط به صبحِ فردا دارم
که دلم نقش "تو" بر دیده سرشت
"تو" غزلوارهیِ "احساس" و امید
"تو" خداوند "قلـم" هرچه نوشت
با تـو "سفری" به دور دنیـا دارم
یک راهِ "گریـــز" از "بـلایا" دارم
هر شب به نـوای غـزلی شاهانه،
"امیـد" فقط به صبحِ فردا دارم
۶.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.