تمام سهم من از تو

تمام سهم من از تو
مرگ روحی است که به تماشا یش نشسته ام
آه ای‌ عزیز دور از من
تقصیر تو نیست
تقصیر من است که قدّم به خیال تو نمی‌‌رسد
من انگار تمام شده ام
و زندگی‌ با خاکسترم بازی می‌کند
آواره ام
آواره در تو که نیستی‌
در بادهای سرگردانی
که نسیم عطر تو را بی‌ محابا
از کوچه‌های من میگذراند
بی‌ آنکه بداند
چقدر روزها تو در من
دیده
شنیده
و خوانده می‌‌شوی
تمام جهان تنم بنا شده
بر امواج تو
و پنجره‌ای رو به تو
که باز نمی شود
تمام سهم من از تو
همین امواجی است که به خاکسترم نشانده
دیدگاه ها (۱۳۲)

سلام دوستان عزیزم میشه این دوست منو محمد آقا یا جناب سیاهپوش...

آهای غریبه ی دوست داشتنی من..دیشب انقدر در خیالت بودم که بال...

🕯 حس و حالی که من دارم اسم خاصی نداره و تو هیچ مکتبی قرار نگ...

مدتهاست :بوی الرحماڹ می دهیم… مڹ و عشقم…در قلبت…دست و پای ب...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط