حیفا
《#حیفا-25》
♢♢️ سند 238 : «محرمانه»
تاریخ: محفوظ
از: اداره متساوا-بخش ضد تروریسم
به: مامور یعکوف
... جای نگرانی نیست. میزان اثرگذاری دستگاه های هورمونی و بهداشتی و خونی بدن حفصه در حد مطلوبی است و تا الان در آزمایشگاه ها مورد خلاف روی سلول های آزمایشی حفصه حتی در زمینه بیماری های خطرناک و حیاتی گزارش نشده است...
♢♢️ مطلب دیگر آنکه گزارشات را از یک کانال ارسال نکنید و همچنین از روند دیگر پروژه های ابلاغی هم گزارش مفصل تهیه کرده و ارسال نمایید. اما روند پروژه آموزشی جهت آنالیز و استفاده در دوره های آموزشی سازمان به نیروهای جوان تر، به صورت فیلم و صوت هم ارائه شود. امضاء
♢♢ سند H
... هفته اول، باید بحث توحید ارائه میشد. حفصه که متخصص موسسه پژوهشی شیعه شناسی است برای این مسئله پیشنهاد داد که ابتدا خودش این مسئله را طرح کند و اگر مورد پذیرش ابو بکر و ابو محمد قرار نگرفت، کارشناس الهیات تیم ما مستقیما وارد این مسئله بشود.
♢️اما شرایطی پیش آمد که دهان همه ما باز ماند و از این همه درایت و ظرافت حفصه انگشت در دهان ماندیم. حتی بنیامین که کارشناس الهیات گروه است جلوی حفصه سر تعظیم فرود آورد و گفت: حتی استاد من هم نمیتوانست اینقدر توحید را قشنگ به این دو بوالهوس یاد دهد و تلقین کند
در طول یک هفته، حفصه فقط روی سه جمله کلیدی درباره توحید کار کرد یکی از آن جملات این بود: «همین که همه در حال تک روی هستند و هر کس به یک سمت و یه جهت و یک نفر و یک هدف و یک حکومت و یک دولت و یک جایگاه و یک ایده خاص تمایل دارد، به من میفهماند که همه به سمت «تک» بودن و «یکتایی» تمایل شدید دارند! اگر «یکی» نبود که این «یک» ها را مدیریت کند، سنگ روی سنگ بند نمیشد و همه دنیا زودتر از اینها به هم میریخت! پس هم «او» هست و هم «یکتا» ست! اگر یکتا نبود کسی دم از «تک» بودن ایده و فکر و راه و هدفش نمیزد!!»
♢️ استدلال فوق به همراه دو استدلال دیگر بود که ابو بکر و ابو محمد را شیفته درس توحید و یکتا پرستی حفصه کرد و حفصه در طول یک هفته، فقط برای سه استدلالش مثال میزد تا بهتر در ذهن آنها بماند... آنها هم مثل دو کودک تشنه معارف، انگار نه انگار که دکترای الهیات دارند، به سخنان و حرفهای حفصه، گوش که نه، بلکه جان و دل میدادند‼️
♢ مطالب توحیدی حفصه یک بعد دیگری هم دارد. حفصه میگفت: من عاشق خدا هستم... احساس میکنم که او واقعا شایسته پرستش است... نه به خاطر اینکه حتما ما را آفریده باشد... بلکه به خاطر اینکه دست ما را برای خدمت به خودش باز گذاشته است... خدمت به او توسط خدمت به بندگانش محقق می شود... همین که به هم آرامش بدهیم، در واقع، در حال خدمت به او هستیم... اوج عبادت من، خدمت به شما دو نفر است... نوری در چهره شما وجود دارد که رنگ و لعاب نوعی انتخاب دارد... شما منتخب هستید... این را با تمام وجود حس میکنم... خدایم به من الهام میکند که شما میتوانید منادیان توحید باشید...
● تا دیروز عصر
روز دهم شروع مرحله اول دوره آموزشی بود... ابومحمد العدنانی و حفصه پشت سر ابوبکر البغدادی اقتدا کرده بودند و نماز جماعت میخواندند... معمولا یک نماز چهار ساعتی را در نیم ساعت میخوانند!! ... ابوبکر مقید است که حداقل چهار صفحه قرآن را در هر رکعت بخواند!! ... اواخر رکعت سوم بودند که از دوربین دیدیم حفصه به زمین افتاد... آن دو نفر نمازشان را تموم کردند و فورا به سرغ حفصه رفتند... هر کاری کردند به هوش نیومد... ما از دوربین که میدیدیم فکر میکردیم اینم یکی از فیلم های حفصه است... اما دیدیم اون دو نفر با وحشت فراوان به طرف درب سلولشون دویدند و با نعره های بلند از ما طلب کمک کردند️ ... دو نفر از بچه های تیم پزشکی با سرعت به طرف سلول آنها دویدند و گوشی را درآوردند و ضربان قلب و نبض حفصه را چک کردند... دیدیم دکتر وحشت زده شد و گفت: کار نمیکنه... تپش نداره... نبضش را نمیشنوم... حفصه داره میره...
♢♢ 24 ساعت هست و پس از انتقال حفصه به بیمارستان بغداد، ما هیچ اطلاعی از وضعیت سلامتی حفصه نداریم...
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
♢♢️ سند 238 : «محرمانه»
تاریخ: محفوظ
از: اداره متساوا-بخش ضد تروریسم
به: مامور یعکوف
... جای نگرانی نیست. میزان اثرگذاری دستگاه های هورمونی و بهداشتی و خونی بدن حفصه در حد مطلوبی است و تا الان در آزمایشگاه ها مورد خلاف روی سلول های آزمایشی حفصه حتی در زمینه بیماری های خطرناک و حیاتی گزارش نشده است...
♢♢️ مطلب دیگر آنکه گزارشات را از یک کانال ارسال نکنید و همچنین از روند دیگر پروژه های ابلاغی هم گزارش مفصل تهیه کرده و ارسال نمایید. اما روند پروژه آموزشی جهت آنالیز و استفاده در دوره های آموزشی سازمان به نیروهای جوان تر، به صورت فیلم و صوت هم ارائه شود. امضاء
♢♢ سند H
... هفته اول، باید بحث توحید ارائه میشد. حفصه که متخصص موسسه پژوهشی شیعه شناسی است برای این مسئله پیشنهاد داد که ابتدا خودش این مسئله را طرح کند و اگر مورد پذیرش ابو بکر و ابو محمد قرار نگرفت، کارشناس الهیات تیم ما مستقیما وارد این مسئله بشود.
♢️اما شرایطی پیش آمد که دهان همه ما باز ماند و از این همه درایت و ظرافت حفصه انگشت در دهان ماندیم. حتی بنیامین که کارشناس الهیات گروه است جلوی حفصه سر تعظیم فرود آورد و گفت: حتی استاد من هم نمیتوانست اینقدر توحید را قشنگ به این دو بوالهوس یاد دهد و تلقین کند
در طول یک هفته، حفصه فقط روی سه جمله کلیدی درباره توحید کار کرد یکی از آن جملات این بود: «همین که همه در حال تک روی هستند و هر کس به یک سمت و یه جهت و یک نفر و یک هدف و یک حکومت و یک دولت و یک جایگاه و یک ایده خاص تمایل دارد، به من میفهماند که همه به سمت «تک» بودن و «یکتایی» تمایل شدید دارند! اگر «یکی» نبود که این «یک» ها را مدیریت کند، سنگ روی سنگ بند نمیشد و همه دنیا زودتر از اینها به هم میریخت! پس هم «او» هست و هم «یکتا» ست! اگر یکتا نبود کسی دم از «تک» بودن ایده و فکر و راه و هدفش نمیزد!!»
♢️ استدلال فوق به همراه دو استدلال دیگر بود که ابو بکر و ابو محمد را شیفته درس توحید و یکتا پرستی حفصه کرد و حفصه در طول یک هفته، فقط برای سه استدلالش مثال میزد تا بهتر در ذهن آنها بماند... آنها هم مثل دو کودک تشنه معارف، انگار نه انگار که دکترای الهیات دارند، به سخنان و حرفهای حفصه، گوش که نه، بلکه جان و دل میدادند‼️
♢ مطالب توحیدی حفصه یک بعد دیگری هم دارد. حفصه میگفت: من عاشق خدا هستم... احساس میکنم که او واقعا شایسته پرستش است... نه به خاطر اینکه حتما ما را آفریده باشد... بلکه به خاطر اینکه دست ما را برای خدمت به خودش باز گذاشته است... خدمت به او توسط خدمت به بندگانش محقق می شود... همین که به هم آرامش بدهیم، در واقع، در حال خدمت به او هستیم... اوج عبادت من، خدمت به شما دو نفر است... نوری در چهره شما وجود دارد که رنگ و لعاب نوعی انتخاب دارد... شما منتخب هستید... این را با تمام وجود حس میکنم... خدایم به من الهام میکند که شما میتوانید منادیان توحید باشید...
● تا دیروز عصر
روز دهم شروع مرحله اول دوره آموزشی بود... ابومحمد العدنانی و حفصه پشت سر ابوبکر البغدادی اقتدا کرده بودند و نماز جماعت میخواندند... معمولا یک نماز چهار ساعتی را در نیم ساعت میخوانند!! ... ابوبکر مقید است که حداقل چهار صفحه قرآن را در هر رکعت بخواند!! ... اواخر رکعت سوم بودند که از دوربین دیدیم حفصه به زمین افتاد... آن دو نفر نمازشان را تموم کردند و فورا به سرغ حفصه رفتند... هر کاری کردند به هوش نیومد... ما از دوربین که میدیدیم فکر میکردیم اینم یکی از فیلم های حفصه است... اما دیدیم اون دو نفر با وحشت فراوان به طرف درب سلولشون دویدند و با نعره های بلند از ما طلب کمک کردند️ ... دو نفر از بچه های تیم پزشکی با سرعت به طرف سلول آنها دویدند و گوشی را درآوردند و ضربان قلب و نبض حفصه را چک کردند... دیدیم دکتر وحشت زده شد و گفت: کار نمیکنه... تپش نداره... نبضش را نمیشنوم... حفصه داره میره...
♢♢ 24 ساعت هست و پس از انتقال حفصه به بیمارستان بغداد، ما هیچ اطلاعی از وضعیت سلامتی حفصه نداریم...
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
- ۲.۷k
- ۰۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط