حیفا
《#حیفا-23》
این خصلت ها به تایید کارشناس جرم شناسی، کارشناس الهیات، کارشناس آناتومی، کارشناس تغذیه، کارشناس بالینی و کارشناس استراتژیک که همگی این کارشناسان الان در ابوغریب در حال خدمت می باشند، رسیده و همگی بر وجود این خصلت ها در افراد مذکور اتفاق نظر دارند.
● پروژه را باید شروع میکردیم... این پنج نفر را در اتاق ها و سلول های مجزا قرار دادیم... تقریبا همه چیز برای انجام پروژه آماده است... اما حفصه گفته صبر کنین... احساس میکنم دیشب یکی از دنده هایش شکسته باشه... چون وقتی نفس میکشه، هر از گاهی بازدمش به صورت منقطع و لرزان میشه. اجازه بدید جریان دنده اش را فردا عرض کنم. ساعت برج ماه..
●️ از دوربین به طور دقیق داشتم به حالات و حرکات ابوبکر البغدادی و مناجات ها و نعره های صبحگاهی اش توجه میکردم که دوربین مشرف به سلول حفصه نظرم را جلب کرد... دیدم حفصه در حال خواندن نماز صبح بود که ابومحمد بیدار شد و آرام آرام از پشت سر به طرف حفصه نزدیک شد... حرکاتش به صورت مشکوک و خشن ارزیابی میشد... نمیدونم حفصه حواسش بود یا نه... اما بعد از نماز که سر از سجده بعد از نمازش برداشت، ناگهان ابومحمد شدیدا به طرف حفصه حمله کرد و از پشت سر تمام وزنش را روی حفصه انداخت و کمر حفصه به طور ناگهانی و شدید خم شد... فکر کنم همین جا بود که یکی از دنده های سمت راستش شکست و فریاد نسبتا بلندی زد...
●️ اما ابومحمد دهان حفصه را محکم گرفت و اجازه نداد بیشتر از این داد بزند... ما هم دستپاچه شده و نگران وضعیت پیش رو بودیم... حفصه دست و پا میزد... دستان زمخت و بزرگ ابومحمد روی دهان و گردن حفصه بود اما بقیه اعضا و جوارح بدن ابو محمد هیچ تکانی نمیخورد و کار دیگری نمیکرد...
♢ دو سه نفرمان از روی صندلی بلند شده بودیم با حالت وحشت و نگرانی به دوربین آن سلول نگاه میکردیم و منتظر چیزی شبیه معجزه بودیم... اما به هیچ وجه نمی توانستیم به او نزدیک شده و در کار حفصه دخالت کنیم... حتی اگر حفصه میمرد هم نباید دخالت میکردیم...
● تا اینکه دیدیم دست و پا زدن حفصه از تند و شدید به کند و لحظه ای تبدیل شد... صورت ابومحمد به حفصه نزدیک شد و دستان ابومحمد هم از روی دهان و گردن حفصه شل تر شد... حفصه که قرمز شده بود و حتی داشت کبود میشد... چند تا نفس عمیق از لابه لای انگشتان زمخت ابومحمد وحشی کشید و... چشم به چشم به هم زل زدند و ............
□ ابو محمد آدم عجیبیه... حتی منم تا دیشب نفهمیده بودم که بر خلاف ظاهر آرام و ساکتش، همه چیز را با خشونت همراه میکند و همه چیز را از خشونت آغاز میکند... حتی شهوت و ابراز محبتش هم... حداقل نتیجه دیشب این بود که یکی از دنده های حفصه شکست اما ابومحمد وحشی و زمخت را قانع و آروم کرد...
>> قربان! به بهداشت و سلامت همه ماموران باید برسم و کار چندان سختی هم نیست... اما واقعا کنترل شرایط حفصه از دسترس من خارج هست... فقط امیدوارم آیکون های بهداشتی و رد یابی در بدنش واکنش منفی نشون نده و مشکلی پیش نیاد... چون تجربه خوبی از ماموریتم در زندان گوانتامانو ندارم اینو عرض کردم.
● ضمنا لطفا درباره استعلام DDr430 هر چه زودتر تعیین تکلیف کنید. چون از یکی دو روز آینده که وضعیت حفصه بهتر بشه، آموزش های استراتژیک را شروع میکنیم. برج ساعت هفت... امضاء
■ [ متاسفانه ما به استعلام DDr430 دست نیافتیم اما از نامه شماره 237 مطلب جالب توجهی استفاده میشه که ظاهرا در پاسخ به یکی از سوالات شرعی حفصه پیرامون روزه های مستحب یهودیان از دایره شرعیات متساوا صورت گرفته است!!! نظرتون به این نامه جلب میکنم]
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
این خصلت ها به تایید کارشناس جرم شناسی، کارشناس الهیات، کارشناس آناتومی، کارشناس تغذیه، کارشناس بالینی و کارشناس استراتژیک که همگی این کارشناسان الان در ابوغریب در حال خدمت می باشند، رسیده و همگی بر وجود این خصلت ها در افراد مذکور اتفاق نظر دارند.
● پروژه را باید شروع میکردیم... این پنج نفر را در اتاق ها و سلول های مجزا قرار دادیم... تقریبا همه چیز برای انجام پروژه آماده است... اما حفصه گفته صبر کنین... احساس میکنم دیشب یکی از دنده هایش شکسته باشه... چون وقتی نفس میکشه، هر از گاهی بازدمش به صورت منقطع و لرزان میشه. اجازه بدید جریان دنده اش را فردا عرض کنم. ساعت برج ماه..
●️ از دوربین به طور دقیق داشتم به حالات و حرکات ابوبکر البغدادی و مناجات ها و نعره های صبحگاهی اش توجه میکردم که دوربین مشرف به سلول حفصه نظرم را جلب کرد... دیدم حفصه در حال خواندن نماز صبح بود که ابومحمد بیدار شد و آرام آرام از پشت سر به طرف حفصه نزدیک شد... حرکاتش به صورت مشکوک و خشن ارزیابی میشد... نمیدونم حفصه حواسش بود یا نه... اما بعد از نماز که سر از سجده بعد از نمازش برداشت، ناگهان ابومحمد شدیدا به طرف حفصه حمله کرد و از پشت سر تمام وزنش را روی حفصه انداخت و کمر حفصه به طور ناگهانی و شدید خم شد... فکر کنم همین جا بود که یکی از دنده های سمت راستش شکست و فریاد نسبتا بلندی زد...
●️ اما ابومحمد دهان حفصه را محکم گرفت و اجازه نداد بیشتر از این داد بزند... ما هم دستپاچه شده و نگران وضعیت پیش رو بودیم... حفصه دست و پا میزد... دستان زمخت و بزرگ ابومحمد روی دهان و گردن حفصه بود اما بقیه اعضا و جوارح بدن ابو محمد هیچ تکانی نمیخورد و کار دیگری نمیکرد...
♢ دو سه نفرمان از روی صندلی بلند شده بودیم با حالت وحشت و نگرانی به دوربین آن سلول نگاه میکردیم و منتظر چیزی شبیه معجزه بودیم... اما به هیچ وجه نمی توانستیم به او نزدیک شده و در کار حفصه دخالت کنیم... حتی اگر حفصه میمرد هم نباید دخالت میکردیم...
● تا اینکه دیدیم دست و پا زدن حفصه از تند و شدید به کند و لحظه ای تبدیل شد... صورت ابومحمد به حفصه نزدیک شد و دستان ابومحمد هم از روی دهان و گردن حفصه شل تر شد... حفصه که قرمز شده بود و حتی داشت کبود میشد... چند تا نفس عمیق از لابه لای انگشتان زمخت ابومحمد وحشی کشید و... چشم به چشم به هم زل زدند و ............
□ ابو محمد آدم عجیبیه... حتی منم تا دیشب نفهمیده بودم که بر خلاف ظاهر آرام و ساکتش، همه چیز را با خشونت همراه میکند و همه چیز را از خشونت آغاز میکند... حتی شهوت و ابراز محبتش هم... حداقل نتیجه دیشب این بود که یکی از دنده های حفصه شکست اما ابومحمد وحشی و زمخت را قانع و آروم کرد...
>> قربان! به بهداشت و سلامت همه ماموران باید برسم و کار چندان سختی هم نیست... اما واقعا کنترل شرایط حفصه از دسترس من خارج هست... فقط امیدوارم آیکون های بهداشتی و رد یابی در بدنش واکنش منفی نشون نده و مشکلی پیش نیاد... چون تجربه خوبی از ماموریتم در زندان گوانتامانو ندارم اینو عرض کردم.
● ضمنا لطفا درباره استعلام DDr430 هر چه زودتر تعیین تکلیف کنید. چون از یکی دو روز آینده که وضعیت حفصه بهتر بشه، آموزش های استراتژیک را شروع میکنیم. برج ساعت هفت... امضاء
■ [ متاسفانه ما به استعلام DDr430 دست نیافتیم اما از نامه شماره 237 مطلب جالب توجهی استفاده میشه که ظاهرا در پاسخ به یکی از سوالات شرعی حفصه پیرامون روزه های مستحب یهودیان از دایره شرعیات متساوا صورت گرفته است!!! نظرتون به این نامه جلب میکنم]
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
- ۵.۱k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط