نه نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی

نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی

خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی

با نگاهت داغ یک رؤیای شیرین بر دلم

می‌نشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی

بی‌قراری می‌کند در شعر هم رؤیای تو

باعث بی‌تابی چشمان گریانم تویی

آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم

«ربّنا و آتنا»ی بین دستانم تویی

گرگ‌های چشم تو، آدم به آدم می‌درند

من نمی‌ترسم از آن وقتی که چوپانم تویی

عشق ِ دورم از کجای قلعه‌ام وارد شدی؟

که ندیدی در حریمم، ماه و سلطانم تویی

درد یعنی حرفی از نام تو در این شعر نیست

من غلط کردم نگفتم! دین و ایمانم تویی

نه زلیخا هم نمی‌فهمد همین حال مرا

تا جهنم می‌روم حالا که شیطانم تویی

در غزل‌هایم شکستم، ذره ذره... راضی‌ام

‌ منزوی باشم، نباشم، حرف پایانم تویی

تا قیامت در میان سینه حبست می‌کنم

تا قیامت حسرت چشمان حیرانم تویی
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۳۱)

زندگی... خنده‌ی یک شاپرک است برگل ناززندگی..رقصِ دل انگیزِ خ...

#تـــ❤ ـــو نمی آیی !و از روزنه ی مه گرفته ی دیدگانمشاید شای...

شما که بلدید رژیم بگیریدکه هیکلتان روی فرم باشدکه مبادا چربی...

من هیچ وقت کاربرد ضرب المثل"نُو که مَیاد به بازار کُهنه میشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط