کنار هم نشسته بودیم

کنار هم نشسته بودیم
زل زده بودیم به آسمون
پرسید از چی میترسی؟
نگاش کردمـ و گفتم از
تنهایی بغلم کرد
پرسید الان چی؟
گفتم هنوزمـ از تنهایی
اما حالا بیشتر
خیلی بیشتر ....
• ♥ ️😌 🌃 •
دیدگاه ها (۲)

جای مردان سیاستبنشانید درختکه هوا تازه شود...👤 #سهراب_سپهری...

نوشته روی انگشتر ( عطرِ تو دارد این هوا سر به هواترین منم ) ...

پیله کرده ام به تو! نمیدانی پروانه شدن در آغوشت چه عالمی دار...

‏‌مادر بزرگ می گفت حرف سرد مِهر گرم رو از بین می بره!راست می...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

black flower(p,243)

یه آرمی تعریف کرده که یه راننده تاکسی براش یه داستان جالب و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط