آرزویم لبخندیست روبروی نگاهت

آرزویم لبخندی‌ست روبروی نگاهت
حرفی‌ست نه از دهان ، که از چشمانم
دوستت دارمی‌ست نه به زبان ،
که به آغوشم
و
انگار ،به این‌جای آرزو که می‌رسم ،
هیچ‌وقت نمی‌رسم
غمی وجودم را می‌لرزاند و ،
یخ می‌زند لبانِ سرخ شده‌ام

فریادی می‌کشد اشک‌های ریخته‌ام
لبخندِ من به هیچ آینه‌ای نمی‌آید
من هیچ‌وقت نمی‌رسم

نه به تو
نه به دست‌های مهربانِ تو




#مرجان_شریفی
دیدگاه ها (۵)

بعضی وقت ها نباید شعر را کامل نوشت بلکه باید ادامه اش را سیر...

ای عشق لعنتیاینجا هنوز هم((پاییز)) است.دود سیگار را مزه کردن...

هرچه کردم نشدم ازتوجدا،بدترشدگفته بودم بزنم قیدتورا،بدترشدمث...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط