بستیم

[ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺗﻮﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ، ﭼﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ 

ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﯼ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ 
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ، ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ 

ﻋﻬﺪ بستیم ﮐﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺁﻥ ﻗﺴﻤﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ 

مو به مو من شب گیسوی تو را یادم هست 
تو ولی یک خط از ان خاطره ها یادت نیست]
دیدگاه ها (۲)

[هميشه بچگيام دوس داشتم وقتى گريه ميکنم بغلم کنن و بگن :هيشش...

[به جشنی که تو مدرسه دخترم برای دادن کارنامه ها قرار بود برگ...

دختر: از کی فهمیدی #دوستم داری؟ اصلا تا کی عاشقم می مونی؟❤ پ...

[اولین و آخرین باری که زیرِ بارون خوابیدمو یادمه...بارون بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط