گزیدهایازکتاب

#گزیده_ای_از_کتاب
ما را مثل عقرب بار آورده‌اند؛ مثل عقرب!
ما مردم، صبح که سر از بالین برمی‌داریم تا شب که کـپه مرگمان را می‌گذاریم، مدام همدیگر را می‌گـَزیم!
بخیلیم؛ بخیل! خوشمان می‌آید که سر راه دیگران سنگ بیاندازیم؛ خوشمان می‌آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم.
اگر دیگری یک لقمه نان داشته ‌باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جوَد! تنگ نظریم ما مردم. تنگ نظر و بخیل! بخیل و بدخواه. وقتی می‌بینیم دیگری سر گرسنه زمین می‌گذارد، انگار خیال ما راحت تر است. وقتی می‌بینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست. انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم!

📘 کلیدر
✍ محمود دولت آبادی
دیدگاه ها (۳)

‏همیشه بچهاتون رو تو بحثای خانوادگی شرکت بدین تا بزرگ بشن. م...

یه قاصدک دیدم تو حیاط ... تو گوشش یه آرزو کردم و مث فیلما سپ...

#داستان_کوتاه اسب جلویی چرخ و فلک گفت: من امشب از اینجا می ر...

امرداد و که درست گفته شمارو نمیدونم 😉😋#طنز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط