ای چشم تو کهکشان و سیمای تو نور
ای چشم تو کهکشان و سیمای تو نور
لیلای دلم تو هستی ای سنگ صبور
در یاد توام همیشه ای زیبا رو
هر لحظه به ماه خویش، نزدیکم و دور
با هر سخنت به شور می آید عشق
با شعله و شمع و نور می آید عشق
با دیدن تو ماه شب چاردهم
از نیمه ی راه دور می آید عشق
هی سنگ زدی به شیشه ی احساسم
از وادیِ عشق، درد شد میراثم
از آنسرِ لحظه ها تماشایم کن
من کهنه خرابه هایِ یک احداثم
رفتی و دوباره در تب و آهَت ماند
صد سال، نشست و چشم در راهت ماند
از گوشه ی چشمِ خسته اش خواب نریخت
قلبی که همیشه یار و همراهت ماند
این دوریِ بی حساب را داشته باش
آه و غم و التهاب را داشته باش
من چرتکه ام خراب شد، از امروز
در مغزِ خودت حساب را داشته باش
با معجزه ی نگاه آبم میکرد
از مستی چشم خود خرابم میکرد
دنیای غم و غصه به جانم میریخت
هر وقت، غریبه ای، حسابم میکرد
هی زل به نگاهِ قابِ دیوار زدم
تا آخرِ شب دوباره گیتار زدم
پیراهنِ عشقِ تو ، نمیخورد به من
از قامتِ عشق و عاشقی زار زدم
🍃M🥀🍃💚❤️💚
لیلای دلم تو هستی ای سنگ صبور
در یاد توام همیشه ای زیبا رو
هر لحظه به ماه خویش، نزدیکم و دور
با هر سخنت به شور می آید عشق
با شعله و شمع و نور می آید عشق
با دیدن تو ماه شب چاردهم
از نیمه ی راه دور می آید عشق
هی سنگ زدی به شیشه ی احساسم
از وادیِ عشق، درد شد میراثم
از آنسرِ لحظه ها تماشایم کن
من کهنه خرابه هایِ یک احداثم
رفتی و دوباره در تب و آهَت ماند
صد سال، نشست و چشم در راهت ماند
از گوشه ی چشمِ خسته اش خواب نریخت
قلبی که همیشه یار و همراهت ماند
این دوریِ بی حساب را داشته باش
آه و غم و التهاب را داشته باش
من چرتکه ام خراب شد، از امروز
در مغزِ خودت حساب را داشته باش
با معجزه ی نگاه آبم میکرد
از مستی چشم خود خرابم میکرد
دنیای غم و غصه به جانم میریخت
هر وقت، غریبه ای، حسابم میکرد
هی زل به نگاهِ قابِ دیوار زدم
تا آخرِ شب دوباره گیتار زدم
پیراهنِ عشقِ تو ، نمیخورد به من
از قامتِ عشق و عاشقی زار زدم
🍃M🥀🍃💚❤️💚
۵۵۵
۰۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.