جاماندگان کربــــــــــــــــــــــــــــــــلا
جاماندگان کربــــــــــــــــــــــــــــــــلا
(عبیدالله بن حر)
عبیداللّه بن حر را می شناسی؟
عبیداللّه بن حر از هواداران عثمان بود و پس از کشته شدن وی به نزد معاویه رفت و در جنگ صفین در صف لشکریان او با علی - علیه السلام می جنگید.
در تاریخ از غارتگریها و راهزنیهای عبیداللّه مطالب فراوان نقل گردیده است
(به تاریخ طبری ، ج 7، ص 168 و جمهره ابن حزم ، ص 385 مراجعه شود)
اما ... حسین از هدایت او هم ناامید نبود او را به خود رها نکرد که حسین به حقیقت مصباح الهدی است اما چه سود که او خود نخواست نجات یابد نخواست هدایت شود
امام با او ملاقات کرد اما او ...
خود عبیداللّه جریان این ملاقات را چنین توصیف می کند که :
چون چشمم به آن حضرت افتاد، دیدم من در دوران عمرم زیباتر و چشم پر کن تر از او ندیده ام ولی در عین حال به هیچکس مانند او دلم نسوخته است
و هیچگاه نمی توانم آن منظره را فراموش کنم که وقتی آن حضرت حرکت می کرد چند کودک نیز دور او را گرفته بودند.
پس از تعارفات و سخنان معمولی که در میان عبیداللّه و آن حضرت رد و بدل شد امام خطاب به وی چنین فرمود:
یَا ابْنَ الْحُرِّ اِنَّ اَهْلَ مِصْرِکُمْ؛
پسر حر! مردم شهر شما (کوفه ) به من نامه نوشته اند که همه آنان بر نصرت و یاری من اتحاد نموده و پیمان بسته اند،
و از من درخواست کرده اند که به شهرشان بیایم ولی حقیقت امر برخلاف آن است که آنان به من نگاشته اند ...
و تو در دوران عمرت گناهان زیادی را مرتکب شده و خطاهای فراوانی از تو سرزده است آیا می خواهی توبه کنی و از آن خطاها و گناهها پاک گردی ؟
عبیداللّه گفت : مثلاً چگونه توبه کنم ؟
امام فرمود:تَنْصُرُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وتُقاتِلُ مَعَهُ؛
فرزند دختر پیامبرت را یاری کرده و در رکاب وی با دشمنان او بجنگی...
عبیداللّه گفت : به خدا سوگند! من می دانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به سعادت و خوشبختی ابدی نایل شده است ولی من احتمال نمی دهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد؛
زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت می دهم که از این امر معافم بداری ؛
زیرا من از مرگ سخت گریزانم ولی اینک اسب معروف خود را به حضورت تقدیم می کنم اسبی که تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکرده ام جز اینکه به او رسیده ام و هیچ دشمنی با داشتن این اسب مرا تعقیب ننموده است مگر اینکه از چنگال او نجات یافته ام .
امام علیه السلام در پاسخ وی چنین فرمود:
امَّا اِذا رَغِبْتَ بِنَفْسِکَ عَنّا ...؛
حال که در راه ما از نثار جان امتناع می ورزی مارا به اسب و شمشیر تو نیاز نیست. زیرا من از افراد گمراه برای خود نیرو نمی گیرم ...
آنگاه امام این جمله را نیز اضافه نمود:
همان گونه که تو بر من نصیحت نمودی من نیز نصیحتی به تو می کنم که تا می توانی خود را به جای دوردستی برسان تا صدای استغاثه ما را نشنوی و جنگ ما را نبینی ؛ زیرا به خدا سوگند!
اگر صدای استغاثه ما به گوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد...
عبیداللّه از این سخنان پندآمیز امام پند نگرفت و به سپاه وی نپیوست ولی تا آخر عمر پریشان و زیان دیده از این جریان اظهار ندامت و پشیمانی می نمود و برای از دست دادن چنین سعادتی ابراز تاءسف و تاءثر می کرد...
#جاماندگان-کربلا
#جاماندگان-عاشورا
#ما-را-به-اسب-و-شمشیر-تو-نیاز-نیست.
#مظلوم#غریب#تنها#حسین
#عبیدالله-بن-حر
#هل-من-ناصر
#حسرت
(عبیدالله بن حر)
عبیداللّه بن حر را می شناسی؟
عبیداللّه بن حر از هواداران عثمان بود و پس از کشته شدن وی به نزد معاویه رفت و در جنگ صفین در صف لشکریان او با علی - علیه السلام می جنگید.
در تاریخ از غارتگریها و راهزنیهای عبیداللّه مطالب فراوان نقل گردیده است
(به تاریخ طبری ، ج 7، ص 168 و جمهره ابن حزم ، ص 385 مراجعه شود)
اما ... حسین از هدایت او هم ناامید نبود او را به خود رها نکرد که حسین به حقیقت مصباح الهدی است اما چه سود که او خود نخواست نجات یابد نخواست هدایت شود
امام با او ملاقات کرد اما او ...
خود عبیداللّه جریان این ملاقات را چنین توصیف می کند که :
چون چشمم به آن حضرت افتاد، دیدم من در دوران عمرم زیباتر و چشم پر کن تر از او ندیده ام ولی در عین حال به هیچکس مانند او دلم نسوخته است
و هیچگاه نمی توانم آن منظره را فراموش کنم که وقتی آن حضرت حرکت می کرد چند کودک نیز دور او را گرفته بودند.
پس از تعارفات و سخنان معمولی که در میان عبیداللّه و آن حضرت رد و بدل شد امام خطاب به وی چنین فرمود:
یَا ابْنَ الْحُرِّ اِنَّ اَهْلَ مِصْرِکُمْ؛
پسر حر! مردم شهر شما (کوفه ) به من نامه نوشته اند که همه آنان بر نصرت و یاری من اتحاد نموده و پیمان بسته اند،
و از من درخواست کرده اند که به شهرشان بیایم ولی حقیقت امر برخلاف آن است که آنان به من نگاشته اند ...
و تو در دوران عمرت گناهان زیادی را مرتکب شده و خطاهای فراوانی از تو سرزده است آیا می خواهی توبه کنی و از آن خطاها و گناهها پاک گردی ؟
عبیداللّه گفت : مثلاً چگونه توبه کنم ؟
امام فرمود:تَنْصُرُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وتُقاتِلُ مَعَهُ؛
فرزند دختر پیامبرت را یاری کرده و در رکاب وی با دشمنان او بجنگی...
عبیداللّه گفت : به خدا سوگند! من می دانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به سعادت و خوشبختی ابدی نایل شده است ولی من احتمال نمی دهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد؛
زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت می دهم که از این امر معافم بداری ؛
زیرا من از مرگ سخت گریزانم ولی اینک اسب معروف خود را به حضورت تقدیم می کنم اسبی که تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکرده ام جز اینکه به او رسیده ام و هیچ دشمنی با داشتن این اسب مرا تعقیب ننموده است مگر اینکه از چنگال او نجات یافته ام .
امام علیه السلام در پاسخ وی چنین فرمود:
امَّا اِذا رَغِبْتَ بِنَفْسِکَ عَنّا ...؛
حال که در راه ما از نثار جان امتناع می ورزی مارا به اسب و شمشیر تو نیاز نیست. زیرا من از افراد گمراه برای خود نیرو نمی گیرم ...
آنگاه امام این جمله را نیز اضافه نمود:
همان گونه که تو بر من نصیحت نمودی من نیز نصیحتی به تو می کنم که تا می توانی خود را به جای دوردستی برسان تا صدای استغاثه ما را نشنوی و جنگ ما را نبینی ؛ زیرا به خدا سوگند!
اگر صدای استغاثه ما به گوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد...
عبیداللّه از این سخنان پندآمیز امام پند نگرفت و به سپاه وی نپیوست ولی تا آخر عمر پریشان و زیان دیده از این جریان اظهار ندامت و پشیمانی می نمود و برای از دست دادن چنین سعادتی ابراز تاءسف و تاءثر می کرد...
#جاماندگان-کربلا
#جاماندگان-عاشورا
#ما-را-به-اسب-و-شمشیر-تو-نیاز-نیست.
#مظلوم#غریب#تنها#حسین
#عبیدالله-بن-حر
#هل-من-ناصر
#حسرت
۲.۰k
۲۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.