فیک کور پارت۳۵
وی:اره بدوید!
وی میره تو حموم و یه حوله ی برمیادره میزاره روی دست جیمین و ار امم زنگ میزنه به دکتر تهدونگ و بهش میگه که سریع بیاد و گوشی رو قطع میکنه.
چند دقیقه بعد.
تق تق.
جین درو باز کرد.
جین:سلام اقای تهدونگ بفرمایید داخل.
تهدونگ:جیمین کجاست؟
ار ام:سلام تو دستشویه.
تهدونگ میره تو دستشوی.
تهدونگ:سلام.
تهیونگ که پیش جیمین نشست بود و گریه میکرد سریع پاشد و اشکاشو پاک کرد.
تهیونگ:سلام اقای تهدونگ،لطفا کمک کنید تا جیمین خوب بشه اگر از پیشم بره دیگه دلیلی برای زندگی ندارم.
تهدونگ:نگران نباشید لطفا فقط برید بیرون.
تهیونگ:باشه..باشه.(با گریه.)
چند دقیقه بعد.
تهدونگ از دستشویی میاد بیرون.
شوگا:حالش خوبه.
تهدونگ:بله حالش بهتره و الانم توی وان دراز کشیده.
تهیونگ:میتونم برم داخل.
تهدونگ:بله.
ار ام:منم باهاش میرم،جین و شوگا شما پول اقای تهدونگ رو بدین و راهنمایش تا دم در...ممنونم اقای تهدونگ.
تهدونگ:خواهش میکنم.
تهیونگ در میزنه و بقیه میرن.
تهیونگ:جیمین حالت خوبه؟
جیمین:اره.(با لحن سرد.)
ار ام:جیمین ببخشید من نباید اینطوری حرف میزدم منو ببخش.
جیمین:ایرادی نداره...سرمم تموم شد بهتون میگیم.(با لحن سردی میگه و منظورش این بود که ار ام و تهیونگ برن بیرون.)
ار ام:باشه..تهیونگ بیا بریم.
تهیونگ:اگر چیزی خواستی یا حالت بد شد صدام کن.
جیمین:باشه.
تهیونگ و ار ام میرن بیرون و جیمینم میشینه و گریه میکنه و سرشو نیکنه زیر اب و چند دقیقه بعد میاد بالا و همینطوری تکرار میکنه تا اروم بشه.
ا/ت:من...من کجام.
لایک🫰
وی میره تو حموم و یه حوله ی برمیادره میزاره روی دست جیمین و ار امم زنگ میزنه به دکتر تهدونگ و بهش میگه که سریع بیاد و گوشی رو قطع میکنه.
چند دقیقه بعد.
تق تق.
جین درو باز کرد.
جین:سلام اقای تهدونگ بفرمایید داخل.
تهدونگ:جیمین کجاست؟
ار ام:سلام تو دستشویه.
تهدونگ میره تو دستشوی.
تهدونگ:سلام.
تهیونگ که پیش جیمین نشست بود و گریه میکرد سریع پاشد و اشکاشو پاک کرد.
تهیونگ:سلام اقای تهدونگ،لطفا کمک کنید تا جیمین خوب بشه اگر از پیشم بره دیگه دلیلی برای زندگی ندارم.
تهدونگ:نگران نباشید لطفا فقط برید بیرون.
تهیونگ:باشه..باشه.(با گریه.)
چند دقیقه بعد.
تهدونگ از دستشویی میاد بیرون.
شوگا:حالش خوبه.
تهدونگ:بله حالش بهتره و الانم توی وان دراز کشیده.
تهیونگ:میتونم برم داخل.
تهدونگ:بله.
ار ام:منم باهاش میرم،جین و شوگا شما پول اقای تهدونگ رو بدین و راهنمایش تا دم در...ممنونم اقای تهدونگ.
تهدونگ:خواهش میکنم.
تهیونگ در میزنه و بقیه میرن.
تهیونگ:جیمین حالت خوبه؟
جیمین:اره.(با لحن سرد.)
ار ام:جیمین ببخشید من نباید اینطوری حرف میزدم منو ببخش.
جیمین:ایرادی نداره...سرمم تموم شد بهتون میگیم.(با لحن سردی میگه و منظورش این بود که ار ام و تهیونگ برن بیرون.)
ار ام:باشه..تهیونگ بیا بریم.
تهیونگ:اگر چیزی خواستی یا حالت بد شد صدام کن.
جیمین:باشه.
تهیونگ و ار ام میرن بیرون و جیمینم میشینه و گریه میکنه و سرشو نیکنه زیر اب و چند دقیقه بعد میاد بالا و همینطوری تکرار میکنه تا اروم بشه.
ا/ت:من...من کجام.
لایک🫰
۳.۳k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.