رفتی و دل را رها کردی ولی آزاد نه


رفتی و دل را رها کردی ولی آزاد نه
دست‌هایت رفت از دستم ولی از یاد نه

لحظه‌ی آخر شنیدی حرف‌هایم را ولی
گفتنی‌ها در نگاهم بود، در فریاد نه

عشق دنیای مرا از من گرفت و دلخوشم
زندگی را پای عشقت داده‌ام، بر باد نه

رفته‌ای و رد پایت در نگاهم مانده است
روز و شب با خاطراتت دلخوشم، دلشاد نه

از من ایمان برده‌ای از دیگران دل می‌بری
هر چه می‌خواهی ببر، اما مرا از یاد نه

علی_صفری
دیدگاه ها (۸)

بیهوده است مجادلہبر سر اثبات دیانت یا بی دینی آدمها ...!کسی ...

بوی یلدارا میشنوی ؟.انتهای خیابان آذر...باز هم قرار عاشقانه ...

قدیمتر ها،تلویزیون ها رنگ نداشتند کانالی هم حتّی نبود که مُد...

نازنینم!می‌دانم که می‌دانی چقدر دوستت دارممی‌دانی که می‌دانم...

کاش یک شب خدا بپذیرد دعوت مرا به میهمانی دلمبنشیند روبروی من...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط