زززنگ دختربچه گوشی رو بر میداره

زززينگ: دختربچه گوشی رو بر میداره

سلام . بله؟

سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

نمیشه!

چرا؟

چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت

بابایی ما که عمو حسن نداریم!

چرا داریم. الآن پیش مامانه.

ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

چشم بابا

چند دقیقه بعد

بابا جون گفتم.

خوب چی شد؟

هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟

خوب عمو حسن چی؟

عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونطور خوابیده!

استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم مگه شماره ****8875 نیست؟

نه!

ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم

باشه خدافظ..............
دیدگاه ها (۳)

هی رفیق! از رفتنش نگران نباش! سگ ولگرد هر عابری را چند قدم ه...

عکس خاک برسرے...!!!http://cdn1.bipfa.net/i/attachments/1/139...

ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ- ﺩﺭ ﻫﺮﻡ ﺧﺌﻮﭘﻮﺱ ﺩﺭ ﻣﺼﺮﻛﻪ 2600 ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﻣﻴﻼﺩ ﺳﺎﺧ...

تک پارتی جیهوپیه شب مثل همیشه داشتی سوکهو (پسر ده ماهت) رو م...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط